در و دیوار به هم ریخته
پنجشنبه, ۱۸ اسفند ۱۴۰۱، ۰۸:۰۳ ق.ظ
ایران همین شکلی است این روزها.
اول اسفند که فروش عیدشان را شروع کردهاند میتوانستند همه چیز را سی هزار تومان بفروشند. وسط اسفند دیدند همه چیز را باید پنجاه هزار تومان بفروشند تا با تورم برابر شوند. چنان گهگیجهای گرفتهاند که اصلا دیگر متوجه تناقض همه چیز سی و همه چیز پنجاه نیستند. نمیشود همه چیز هم سی باشد هم پنجاه؛ اما... توان تشخیص و تفکر از بین رفته است. مشتریها هم زنان و مردانی که هراس جزئی از وجودشان شده است. پرولع و بیفکر و با ترس و لرز میخرند مبادا که همین آشغالهای پنجاه هزار تومانی را فردا نتوانند بخرند. نیمهی شعبان بود؛ اما بازار تعطیل نبود.
کاشی افتاده از نام مغازه هم دیگر اهمیتی ندارد. فقط بعضیها با دیدنش شاید زیر لب زمزمه کنند:
بر عبث میپایم
که به در کس آید
در و دیوار بههمریختهشان
بر سرم میشکند...