
۱-پخش فیلم: مستند «سفر ناتمام» ساختهی حسن فتحی دربارهی زندگی و آثار نادر ابراهیمی
زمان: چهارشنبه ۱۷فروردین ۱۳۹۰-ساعت ۱۸تا۲۰
مکان: سینما آزادی- بلیط رایگان
۲-اسفند ماه پارسال بود. خبر هم پر آب و تاب بود: نقش بستن نام نادر ابراهیمی بر یکی از خیابانهای تهران.
خبرگزاریهای مختلف خبرش را رفته بودند که: «به گزارش ایسنا، فرزانه منصوری - همسر نادر ابراهیمی - با اعلام این خبر گفت: بر اساس تصویب شورای اسلامی شهر تهران، خیابانی که از ۲۰ سال پیش منزل نادر ابراهیمی در آن واقع بوده است، بهزودی به نام این نویسنده سرشناس و مطرح نامگذاری میشود.
او توضیح داد که تا پایان هفته، تابلو خیابان هفدهم کارگر شمالی (امیرآباد سابق) به نام خیابان نادر ابراهیمی تغییر میکند و این حرکت در راستای ارج نهادن به مقام نویسندهای است که سالها در راه خدمت به فرهنگ سرزمینش قلم زده است.» و...
۳- همان روزها حسین نوروزی توی گودرش نوت جالبی در مورد این خبر نوشت: "توی «سنپطرزبورگ» افخمی، دکتر دروغین {پیمان قاسمخانی} داره مخ خانومخوشگله رو میزنه. میگه که اصلا ایرانیها تمام قلههای علم رو فتح کردن توی دنیا و یه دوست ایرانی من به اسم دکتر باقرزاده، کشف کرده که بین هفت و هشت یه عدد دیگه هم هست!
زنه میگه واقعا؟
میگه» بله! حتی به افتخارش اون عدد رو به اسم خودش ثبت کردن. یعنی الآن توی دنیا میگن چهار، پنج، شیش، هفت، باقرزاده، هشت، نه...»
حالا دارم به خیابونای امیرآباد فکر میکنم: پونزده، شونزده، نادرابراهیمی، هجده و.... "
۴- نمیدانم چرا این جوری حس میکنم. ولی حس میکنم هیچ وقت نادر ابراهیمی آن طور که باید و شاید، آن طور که شایسته و بایستهی کارهایش باشد تقدیر نشد. چه از طرف هم پالکیها و همکارهاش که برای نویسندههای درجهی پایینتر از نادر ابراهیمی ترهها خرد کردهاند چه از طرف مسئولین فرهنگی ادوار مختلف. نمیدانم چرا. شاید یک جور مظلومیت. شاید چون نادر ابراهیمی اهل باج دادن (از هیچ نوعش) نبود. شاید... ولی به شخصه از نادر ابراهیمی خیلی چیزها یاد گرفتهام. از تکه تکهی کتاب هاش خیلی درسها را یاد گرفتم...
۵- توی "ابوالمشاغل" یک جایی برمی گردد میگوید: "به گمان من یک واقعه را از سه سو میتوان دید: از درون، از بیرون و از پنجرهی خیال و تصور. یعنی بدون ارتباط مستقیم با خود آن واقعه. هر یک از این دیدنها به آن واقعه شکلی میدهد که مطلقن شبیه شکلهای دیگر نیست. اینکه تو از آسمان بلند بلند به یک درخت نگاه کنی یا همچون یک دارکوب، از درون درخت، تکلیف خیلی چیزها را روشن میکند. و اینکه تو نه در تن درخت باشی و نه در اوج آسمان بل در اعماق رویا، باز هم درخت شکل دیگری دارد... "
به نظر من نادر ابراهیمی یک واقعه است.
اگر "ابن مشغله" و "ابوالمشاغل"ش نگاه از درون به واقعهای به نام "نادر ابراهیمی" باشند این فیلم جدید حسن فتحی دو حالت دارد: یا نگاه از بیرون است یا نگاه از پنجرهی خیال و رویا.
فردا (چهارشنبه هفدهم فروردین)
تولد نادر ابراهیمی است. و قرار است به خاطر جشن تولدش فیلمی را که حسن فتحی در مورد نادر ابراهیمی ساخته توی سینما آزادی نشان بدهند. حالا این فیلم نگاه از بیرون باشد یا نگاه از پنجرهی خیال به زندگی مردی که به حق مرد بود باید فردا برویم ببینیم... پیشنهاد میکنم از دست ندهیدش...
پس نوشت: ندیدن فیلم "جدایی نادر از سیمین"حرام است. هر کس این فیلم را نبیند زیانکار دو عالم است. گفته باشم...