در باب عشق که از خود آدمی نیز کمتر میپاید
دوشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۶:۴۳ ب.ظ
عشق در «خاطره ماریآ» ابر سفیدبرفی کوچکی است در متن آسمان تابستان با نابترین رنگ آبی لاجوردی، در اوج زیبایی چندی روی مینماید و سپس به دست باد نهان میشود.
یا در «برآمد و فرو شد ماهاگونی» عشق، پرواز درناهاییست که ناگهان مسیر خود را در آسمان تغییر میدهند و شانه به شانهی ابر، لحظههایی کوتاه پرواز میکنند. بیگمان، در این جهان، هیچ عشق جاودانهای وجود ندارد،حتی وفاداری معمولی. چیزی جز سرشاری و غنای لحظه در کار نیست، یعنی شورمندی که حتی از خود آدمی نیز کمتر میپاید.
انسانها در عصر ظلمت/ فصل برتولد برشت/ ص ۲۸۹