صد سالگیات مبارک!
حدود یک ماه پیش کارخانهی مزدا صد ساله شد. این نوشته را باید آن موقعها منتشر میکردم. ولی من همیشه دچار بیوقتی بودهام خب...
به دلایل مختلف به مزدا ارادت ویژهای دارم. در طول ۱۰سال گذشته تمام ماشینهایی که صاحبشان بودهام ردی از مزدا را با خود داشتهاند. پراید هاچبکی که ۱۰سال پیش سوارش بودم (لاکپشت) از یک موتور کاربراتوری بهره میبرد که اصالتا دستپخت مزدا بود. بعدها فهمیدم که پراید هاچبک ما در روزگاران قدیم مزدا ۱۲۱ ژاپنیها بوده است و فورد فیستای آمریکاییها که مزدا امتیاز ساختش را تقدیم کیاموتورز کره ای ها کرد. موتور ۱۳۰۰ کاربوراتوریش علیرغم قدیمی بودن به شدت کممصرف و سگجان بود. موتور پراید انژکتوری مدل ۸۸ (سفیدبرفی) هم کار مگاموتور بود و کپی موفقی از همان موتور سری B3 ژاپنیها. موتوری که سالهاست عامل محبوبیت پراید در بین ایرانیهاست. حالا هم ۴ سالی هست که مزدا ۳۲۳ سوار میشوم. موتورش از همان خانوادهی سری B مزداست، سری B6 و شاسی هم شاسیBJ ، شاسیای که از ۱۹۹۸ به کار گرفته شده و بعدها مزدا۳ را هم روی آن سوار کردند و تا به امروز در جای جای جهان به کار گرفته شده است.
به مزدا ارادت ویژهای دارم. مزدا کارخانهی شمارهی یک ژاپنیها نیست. شمارهی یک تویوتا است. در بین کارخانههای خودروسازی جهان هم مزدا از نظر فروش در رتبهی پانزدهم دنیا قرار دارد. یعنی آن قدر هم شاخ و محبوب نیست. مزدا بهترین نیست. ولی به شکل عجیبی خاص است. مزدا کار خودش را میکند و به اصول خودش پایبند است.
جوجیرو ماتسودا اسم سهچرخهای را که در سال ۱۹۲۰ ساخته بود مزدا گذاشت. به این امید که خدای روشنایی ایرانیان، محصولش را درخشان کند. اینکه ماتسودا اسم اهورا مزدا را برای درخشش سهچرخهی خودش به کار برده بود نشان میدهد که مزدا از همان اول هم اصول خودش را داشته.
مزدا همیشه نوآوریهای موتوری خودش را داشته و به خاطر این نوآوریهای موتوری بین اهلش محبوب بوده. شاید مردم عادی از خلاقیتهای مزدا سر درنیاورند. ولی کارخانههای خودروسازی دیگر سر درمیآورند. کارخانهی فورد به خاطر این نوآوریها بود که عاشق مزدا شد و از ۱۹۷۴ شروع به همکاری با مزدا کرد. فورد اکسپلورر که از شاسیبلندهای محبوب آمریکاییهاست دستپخت مزداییها بوده. تا ۲۰۱۵ هم فورد از سهامداران بزرگ مزدا بود. اما از ۲۰۱۵ به بعد آمریکاییها به شدت ملیگرا شدند. سهامشان را فروختند. از ۲۰۱۵ به بعد تویوتا جای فورد را در مزدا گرفته. از ۲۰۱۵ به بعد مزدا دارد نوآوریهای موتوریاش را به تویوتا میفروشد.
مزداها دیر خراب میشوند. سگجاناند. به خاطر دیر خراب شدنشان بین تعمیرکاران ایرانی مشهورند به مزدا گدا. ولی از آن طرف هم قیمت قطعاتشان به شدت گران است. دیر خراب میشوند. اما اگر خراب شوند کمی نقرهداغت میکنند. کاری میکنند که بعد از تعمیر بگویی حالا که دوباره درست شدی چرا بدهم یکی دیگر ازت سواری بگیرد؟ خودم باز سوارت میشوم.
چند وقت پیش رفتم سراغ سایت کارخانهی مزدا. توی صفحهی اولش صدسالگی مزدا را جشن گرفته بودند. وقتی روی صدسالگی مزدا کلیک میکردی فیلمهایی کوتاه از یکهتازیهای مزدا میاتا توی جادههای مختلف را برایت پخش میکرد. من عاشق مزدا میاتا هستم. توی رمان کافکا در کرانه یکی از شخصیتهای اصلی کتاب مزدا میاتا داشت و با سرعت به آن روستای کوهستانی میراند. از همان وقت من عاشق مزدا میاتا شدم. حیف که توی ایران دستم از مزدا میاتا کوتاه است. سرچ زدم دیدم عاشقان مزدا هم آن تکههای کتاب موراکامی را برای خودشان رونویسی میکنند:
Know any novels in which the Miata is specifically mentioned? Here's one to start the list:
"Kafka on the Shore" by Haruki Murakami. BRG and slightly "tuned".
Mentioned many times throughout, including:
"That's a tough one." Oshima gives it some thought. He shifts down, swings over to the passing lane, swiftly slips pass a huge refrigerated eighteen-wheeler, shifts up, and steers back into our lane. "Not to frighten you, but a green Miata is one of the hardest vehicles to spot on the highway at night. It has such a low profile, plus the green tends to blend into the darkness. Truck drivers especially can't see it from up in their cabs. It can be a risky business, particularly in tunnels. Sports cars really should be red. Then they'd stand out. That's why most Ferraris are red. But I happen to like green, even if it makes things more dangerous. Green's the color of a forest. Red's the color of blood."
توی سایت زندگینامهی جیجیرو ماتسودا را مصور و تایملاین کرده بودند و اینکه چطور کارخانهی مزدا را پایهگذای کرد.
کوییز اطلاعات مزدایی گذاشته بودند. اسم اولین سری خودروهای برقی مزدا چیست؟ کدام یک از لگوهای مزدا از ۱۹۹۷ به بعد لگوی اصلی این کارخانه شد؟ کدام یکی از مدلهای مزدا در سال ۱۹۸۰ خودروی سال ژاپن شد؟ کدام یک از مدلهای موتور برای اولین بار توسط مزدا تجاریسازی شد؟ نام اولین تولید کارخانهی مزدا چه بود؟ همهی سوالها را درست و صحیح جواب دادم. سوالهای سختتر و تاریخیتر از مدلهای مختلف مزدا هم میپرسیدند باز بلد بودم.
یک صفحه داشتند به اسم داستانهای مزدایی. نوشته بود که مزدا دارد صدمین سال تأسیسش را جشن میگیرد و بزرگترین حامیانش در طول این یک قرن مشتریانش بودهاند. کسانی که مدلهای مختلف مزدا را سوار شدهاند. نوشته بود که داستانهای مزدایی خودتان را با ما به اشتراک بگذارید. اما از شانسم فرم داستانهای مزداییشان فقط به زبان ژاپنی بود... ۲ سال پیش متنی را نوشته بودم. دوست داشتم توی داستانهای مزدایی برایشان بفرستم. اما چجوری به ژاپنی ترجمهاش کنم آخر؟!:
حالا دو سالی میشود که با هم رفیقیم. بعد از دو سال همدیگر را خوب میشناسیم و ضعفها و قوتهای هم را فهمیدهایم. من میدانم که خوشش نمیآید در دندههای پایین تخته کنم و او هم میداند که چطور در سرعتهای بالا و پیچواپیچهای تند و تیز چهارچنگولی به آسفالت بچسبد و لذت هندلینگ را به من پاداش بدهد.
سیصدوبیستوسه از رده خارج محسوب میشود. کلا هم دو دسته آدم سوارش میشوند: پیرمردها و پیرزنهایی که نرمی و راحتی این ماشین متناسب است با فرتوتی دست و پایشان و جوانهایی که دوست دارند وقتی وارد جاده میشوند تا شعاع صد کیلومتری مثل و مانند نداشته باشند، یکهتاز جاده باشند و حس تشخص و یکتاییشان را ارضاء کنند.
من از دستهی دومم یحتمل. سوار بر کلاسیکی که به جز دو سه آپشن برقی هیچ چیزی از خودروهای بهروز همردهاش کم ندارد.
سیصد و بیستوسه کم استهلاک و به طرز فوقالعاده ای کم مصرف است. هزینههای جاریاش (روغن و فیلتر و اینها) ارزان است. وقتی هم به سروصدا میافتد و عیبی از خود نشان می دهد صدها سیصد و بیست و سه سوار در ژاپن و روسیه و چین و کلمبیا و آفریقای جنوبی و آمریکا و کانادا با فیلم ها و توضیحات شان در یوتیوب تو را دقیق راهنمایی می کنند و هزینهی جستوجو و شناسایی عیب را به صفر میرسانند که البته گرانی قطعات سادهی آن را جبران نمیکند...
در این دو سال با او از مه جادهها گذشتهام، خاک جادهها را به تنش و دلتنگی خداحافظی از دوستان اپلای کرده را به جانش نشاندهام، سواحل جنوب و شمال را دیدهام، به دیدار یار شتافتهام، طعم ناکامی را چشیدهام و راستش حالا که نگاه میکنم با اینکه دوست نداشتم ولی بیش از هر زمانی در طول زندگیام تنهایی کردهام...
مثل خیار مثلا
خوشمزهه، خوشبو... ته اش که میرسی یهو تلخ میشی.
اینم لینک فیلم:
https://salamdl.co/the-florida-project-2017/