اوضاع خوب است!
تعداد کشتهها و مجروحین تصادفات رانندگی در ایران از تعداد کشتهها و مجروحین جنگهای داخلی و انتحاریهای داخل افغانستان به مراتب بیشتر است. شاید اگر بگوییم ایران از افغانستان هم ناامنتر است دروغ نگفته باشیم.
بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۰ مجموع تعداد کشتههای غیرنظامی ناشی از مینهای کنار جادهای، ترورها، حملات راکتی و انتحاری و جنگها در کل افغانستان ۳۱ هزار و ۴۲۵ نفر بوده. در حالیکه در همین بازهی زمانی در ایران فقط ۱۹۵ هزار و ۳۱۵ نفر به خاطر تصادفات رانندگی جان خودشان را از دست دادهاند.
از ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۰ حدود ۶۲ هزار نفر غیرنظامی در افغانستان مجروج شدهاند و در ایران و در تصادفات رانندگی حدود ۳ میلیون و ۵۲۲ هزار و ۶۲۰ نفر.
به اعداد که نگاه میکنی تازه به عمق فاجعه پی میبری.
به مخرج کسر هم باید نگاه کرد؟ باشد. جمعیت افغانستان حدود ۳۹ تا ۴۰ میلیون نفر است و جمعیت ایران حدود ۸۵ میلیون نفر. در سال ۱۳۹۹ که سال کرونا بود و مسافرتهای ایرانیان به مراتب کمتر از سالهای قبل بود حدود ۲۹۲ هزار نفر در ایران کشته و مجروح شدند (۱۵۳۹۶ کشته و ۲۷۶۷۷۱ مجروح). در همین سال در افغانستان که طالبان قدرت بیشتری گرفت و تعداد حملات و میزان جنگها افزایش پیدا کرد در کل افغانستان ۸۵۰۰ غیرنظامی کشته و زخمی شدند (۲۹۵۸ کشته و ۵۵۴۲ مجروح). حتی اگر مخرج کسر (جمعیت کشورها) را هم در نظر بگیریم باز هم ایران وضعیتی اسفناک دارد.
یک چهارچوببندی رایج علیه افغانستانیها در ایران این است که آنها طالباند و داعشیاند و انتحاریاند و فلان و بیسار. ولی وقتی میآیی روی کاغذ و به اعداد نگاه میکنی و کمی هم به مشاهدات میدانیات در خیابانهای شهرها و جادههای ایران مراجعه میکنی میبینی ایرانیها هم موجوداتی واقعا ترسناکترند...
راستش این که بگوییم کشتهها و مجروحین تصادفات رانندگی باید به صفر برسد هم درست نیست. مثلا همین آلمانی که اسطورهی رعایت قوانین است و مردمانش باکیفیتترین ماشینهای دنیا را سوار میشوند در سال ۲۰۱۹ حدود ۳ هزار نفر کشته در حوادث رانندگی داشته. ایران در این سال حدود ۱۷ هزار کشته داشته. اما خب ۶ برابر بیشتر هم خیلی است.
و یک مسئلهی مهم این که احساس ناامنی با خود ناامنی دو مسئلهی جداگانه است.
مثلا خبر کشته شدنهای افغانستانیها در انتحاریها و جنگهای افغانستان در رسانههای ایران با آب و تاب انعکاس داده میشود. اما خبر تصادفات رانندگی در ایران خیلی معمولی است و در اکثر موارد حتی پوشش خبری هم ندارد.
ما اسیر تصویرسازیهای رسانهها هستیم. رسانههای ایران، افغانستانی در خاک و خون را به نمایش میکشند تا در ایرانیان احساس امنیت ایجاد کنند. به خاک و خون کشیده شدن افغانستانیها در کشورشان خوراکی بسیار عالی برای این چهارچوببندی است که اگر ما نباشیم داعش میآید و شما ایرانیها هم مثل افغانستانیها میشوید. ایرانیها باید احساس امنیت کنند. این که کشتههای تصادفات و مجروحین ناشی از آن خوراک رسانهها شوند احساس ناامنی ایجاد میکند. نارضایتی ایجاد میکند. ایرانیها به جای اینکه از داعش بترسند از خودشان خواهند ترسید... میدانی چه دارم میگویم؟
از بد حادثه میزند و یک اتوبوس از قربانیان خوی وحشیشدهی ایرانیان گروهی خبرنگار از آب درمیآیند. این را دیگر نمیشود به سکوت برگزار کرد. صدا میکند. اعتراضها هم میشود. اما اساتید چهارچوببندی اینجا را هم خوب بلدند جمع کنند. رانندهی اتوبوس مقصر بوده. دستگیرش میکنیم. عذرخواهی میکنیم. تدابیر بیشتری میاندیشیم. راننده صورتوضعیت نداشته. از این به بعد به صورت وضعیت گیر بیشتری میدهیم که بفهمیم مسافران ما خبرنگار هستند. از این به بعد خبرنگاران و اصحاب رسانه را با اتوبوسها و رانندههای بهتری رهسپار میکنیم تا این حوادث برای آنان تکرار نشود... رسانه نباید پی در پی و در درازمدت به این مسئله بپردازد. میفهمید؟ این چند روز بگذار در مورد این حادثه و فقط این حادثه صحبت بشود. بعدش را جمع میکنیم... احساس ناامنی با خود ناامنی خیلی توفیر دارد...
- ۳ نظر
- ۰۴ تیر ۰۰ ، ۱۲:۲۶
- ۳۵۰ نمایش