تلاش
يكشنبه, ۲۹ آبان ۱۴۰۱، ۰۷:۱۵ ب.ظ
یک سری حرفها هم هستند که هی توی گوش آدم زنگ میزنند. هی تکرار میشوند. روزها میگذرند و تو فکر میکنی که گذر ایام خاک فراموشی را خواهد ریخت و باز میبینی یکهو دارد آن جمله پشت سر هم تکرار میشود. یک جایی وسط حرفهایش گفته بود بهم که تو تلاشی نکردی، تو چه تلاشی کردی؟
بارها تکرارش کردم پیش خودم و تأییدش کردم. راست میگفت. من چه تلاشی کرده بودم؟ پاری وقتها هم از خودم میپرسیدم چه تلاشی باید میکردم؟ بعد دوباره به خودم میگفتم تو چه تلاشی کردی و توی چرخه میافتادم. تلاش؟ تلاش یعنی اینکه دیگر ته توانت را خرج کنی. دیگر بیشتر راه نداشته باشد. راست میگفت... جز یکی دو بار این کار را نکرده بودم. تلاش که نمیکنی از دست میرود. از دست میروی...
خیلی ناراحت شدم تلاش شما برای شناسنامهدار شدن کودکان ایرانی با مادران ایرانی بهراحتی به هدر داده شد. اما در یک پنجرهی زمانی بزرگتر، در یک مقیاس تاریخی، فکر نمیکنم این تلاش کم یا کوچک بوده باشه، تلاشها از توان فردها بزرگترند و تا وقتی امید به تغییر هست از دست نمیدهیمشان