شاد شدن روح میلتون فریدمن
خبرش لابهلای اخبار گران شدن مایحتاج اولیهی زیست و گران شدن دلار و فرو ریختن متروپل و... گم شد. البته این حوادث هم اگر نمیبودند به نظرم باز هم خبرش زیاد برجسته نمیشد. خبر از جنس آینده بود. وقتی مشکلات و بحرانها روزهای آینده که چه عرض کنم، ساعات آینده را مبهم کرده است نمیشود انتظار داشت که همچه خبری توجه برانگیزد. اما برای من خبری دهشتناک بود. شاید چون این روزها کتاب «مقاومت در برابر خصوصیسازی و تلاش برای نجات مدارس دولتی: تجربهی آمریکا» را خواندم به این خبر حساس شدم. آمریکایی که مهد سرمایهداری و لیبرالیسم و نئولیبرالیسم و هر چیز مربوط به انسان گرگ انسان است در مورد این یک فقره کوتاه آمد. اما این حضرات...
خبر این است که معاون وزیر آموزش و پرورش در ۱ خرداد امسال اعلام کرده که برای ثبتنام کودکان در مدارس غیردولتی در تدارک وام ۳۰ میلیون تومانی قرضالحسنه هستیم.
به نظرم میلتون فریدمن با شنیدن این خبر از زبان معاون یکی از ایدئولوژیکترین وزارتخانههای جمهوری اسلامی ایران روانشاد شد. چرا؟ ایدهی خصوصی شدن مدارس در آمریکا از سال ۱۹۸۰ جدی شد. از آن سالی که رونالد ریگان رئیسجمهور شد، میلتون فریدمن فرصت آن را یافت که به عنوان مشاور و رفیق ریگان ایدهی بنهای آموزشی را مطرح کند. از نظر فریدمن، مدرسههای دولتی معنا نداشتند و آموزش و پرورش هم باید بازار میشد. تنها اقدام دولت هم این باید میبود که برای کمک به خانوادهها بنهای آموزشی توزیع کند. بن آموزشی هم دقیقا یعنی همین وام ۳۰ میلیون تومانیای که معاون وزیر آموزش و پرورش ایدهاش را زده است.
روند خصوصیسازی مدارس در آمریکا تاریخی تقریبا ۴۰ ساله دارد. از زمان رونالد ریگان ایدهاش را زدند و در سال ۲۰۰۱ جورج بوش آن را اجرایی کرد و بعد هم اوباما پیاش را گرفت. مدارس اجارهای و خصوصیسازی آموزش در آمریکا اما بعد از چند دهه شکست خورد. کتاب دایان رویچ هم دقیقا در مورد مبارزات مدنی علیه خصوصیسازی مدارس در آمریکا و موفقیتهایشان است. رویچ خیلی قشنگ توضیح میدهد که چرا باید آموزش و پرورش دولتی باقی بماند:
«یک جامعهی دموکراتیک نیازمند بخش دولتی نیرومند و بخش خصوصی نیرومند است. بخش دولتی، برای پاسخ به نیازهای خیر همگانی وجود دارد. این بخش از آن همهی ماست. بخش دولتی، نه تنها مدرسههای دولتی را در بر میگیرد بلکه پلیس، آتشنشانها، بیمارستانها، کتابخانهها، بزرگراهها، ساحلها، پارکها، محلهای عبور و مرور و نظارت بر آب و هوا را نیز شامل میشود... هنگامی که مرددم از پلیس ناراضی میشوند ما از بودجههای دولتی برنمیداریم تا برای آنها نگهبانهای خصوصی به کار گیریم. هنگامی که مردم از استخر محلهشان خوششان نمیآید ما بودجههای دولتی را به آنها نمیدهیم تا استخر خصوصی خودشان را بسازند....» ص ۲۴
«هدف آموزش و پرورش دولتی از همان آغازش سه لایه بود: نخست، آموزش پایههای تحصیل (خواندن، نوشتن و ریاضیات)؛ دوم، آموزش بنمایههای شهروندی در دموکراسی، آمادهسازی نسل جوانتر برای رأی دادن، خدمت در هیئتهای منصفه و شرکت در زندگی جماعتهای محلیشان و سوم، توانمندسازی آنها برای دست زدن به انتخابهای خردمندانه پس از پایان آموزش مدرسهایشان تا بتوانند از خود و خانوادهشان مراقبت کنند و وضع جامعهی ما را بهبود بخشند.» ص ۳۱
وام ۳۰ میلیون تومانی برای ثبتنام در مدارس غیردولتی... واقعا ترسناک است. شروع حرکتی بزرگ برای خصوصیسازی گستردهی مدارس است. ایدهای که مهد سرمایهداری آن را پروراند و اجرا کرد و در آن چندان هم موفق نبود. خندهدار قصه برای من این است که در پایهایترین امور حکمرانی (مثلا آموزش و پرورش و ساختن نسل آینده) ایدهها کاملا آمریکایی است. اما توی همان مدرسهها مهمترین تأکید روی این است که بچهها مرگ بر آمریکا از دهنشان نیفتد. وقتی در باطن آمریکایی فکر میکنی و آمریکایی عمل میکنی، برای چه در زبان آمریکا را لعنت میفرستی؟ درد بیشترش این است که هزینهی مرگ بر آمریکا را هم کسی که ایدهی وام ۳۰ میلیون تومانی کمک هزینهی تحصیل به ذهنش میرسد و اجرا میکند نمیپردازد. بلکه هزینهی این مرگ بر آمریکا را هم آن نگونبختی که باید قسطهای وام را پرداخت کند میدهد و صدایش هم در نمیآید...
سلام
درست یادم هست که در دهه 70 بود که یکی از معلم هایمان از غیرانتفاعی ها و خصوصی سازی شکایت میکرد و میگفت اقای رفسنجانی و دولتش باعث و بانی هستند
اما حالا دیگه کار اینها فاجعه هست کار وزارت فعلی را میگم