امام محمد غزالی
آرامگاه منسوب به امام محمد غزالی است در توس. با آرامگاه فردوسی ۱.۵ کیلومتر فاصله دارد. جلال و جبروت معماری هوشنگ سیحون باعث شده تا هر که به توس میرود فردوسی را زیارت کند، اما امام محمد غزالی را نه. در حالیکه به نظرم تأثیرات امام محمد غزالی و جریان فکری او به مراتب از تأثیر فردوسی بالاتر بوده است.
فردوسی شاعر سترگی بوده. به نوعی نجاتدهندهی زبان فارسی و فرهنگ مردمان فارسیزبان بوده. در روزگاری که همهی دانشمندان خراسان بزرگ به زبان عربی کتاب مینوشتند و زبان رسمی دربار عربی بود، او و گروهی که عضوش بود یک جورهایی مانع از مرگ زبان فارسی شدند. اما امام محمد غزالی یک شیفتپارادایم (تغییردهندهی فضا و روال) در تاریخ ایران بوده است. به نظرم حاصل جمع تأثیرات غزالی از فردوسی خیلی بیشتر بوده...
در دروس تاریخ اینگونه به ما القاء میشود که ایران زمان هخامنشیان و ساسانیان بسیار بزرگ و پهناور بوده. اما واقعیت این است که پهناورترین نقشهی ایران در طول تاریخ در زمانهی سلجوقیان و خوارزمشاهیان به وقوع پیوسته بوده. ایرانی که از یک سو همسایهی هند بوده و از سویی دیگر همسایهی روم. سلجوقیان و خوارزمشاهیان هم سلسلههایی ترکتبار بودهاند. اما مدیریت چنین سرزمین پهناوری به عهدهی یک مرد از شهر توس بوده: خواجه نظامالملک طوسی. سیاستنامهی او کتابیست در باب حکمرانی و اهمیت سیستمهای اطلاعاتی برای حکمرانی. از منظر اقتصادی خواجه نظامالملک طوسی در چند دهه وزارتش فردی بسیار موفق بود: هم منابع لازم برای کشورگشایی ترکان سلجوقی را فراهم میکرد و هم تورم را در سطحی پایین نگه میداشت و موجب ثبات در کل ایرانزمین میشد.
میگویند حملهی مغول بود که باعث شد تا بزرگترین ایران تاریخ نابود شود. حملهای که نابخردی یکی از حکمرانان خوارزمشاهی باعث و بانیاش بود. میگویند حملهی مغول بود که باعث شد تا عصر طلایی اسلام پایان یابد. میگویند پیش از حملهی مغول، ترکیب فرهنگ ایران و آموزههای اسلام باعث شده بود تا ایرانزمین سرآمد سرزمینهای جهان باشد. اما انحطاط در ایرانزمین دههها پیش از حملهی مغول آغاز شده بود و در این بین امام محمد غزالی را رسمیتبخش این انحطاط مینامند. تا پیش از سلجوقیان، عمدهی دانشمندان و فیلسوفان ناحیهی خراسان بزرگ بر تفکر و تعقل اصرار شدید داشتند. کتبی که نگاشته میشد از سنت فیلسوفان یونانی بهرهمند بود و جنگ و جدلهای بین دانشمندان در فضای تعقل و استدلال صورت میپذیرفت. جدال نامهای ابوعلیسینا و ابوریحان بیرونی نشان میدهد که دانشمندان آن عصر چه قدر بر استدلال و تعقل اصرار میورزیدند و فضای علم و عقل چنان سیطرهای داشت که حتی کسانی مانند ابن راوندی با استدلالهایشان خدا و پیغمبر را به چالش میکشیدند و کسی به آنها تعرض نمیکرد. اما در زمانهی سلجوقیان طی یک مجموعه از اتفاقات آزاداندیشی و عقلگرایی رخت بر بست که یکی از این اتفاقات ظهور امام محمد غزالی بود.
غزالی بر این باور بود که راه حقیقت از تزکیهی نفس میگذرد. او طریق تصوف را صورت عالیتری از معرفت میدانست و حکم به ارتداد بسیاری از فیلسوفان پیش از خودش مانند ابنسینا داد. او عقلگرایی فیلسوفان و دانشمندان پیش از خودش را تقبیح کرد.
البته که غزالی به تنهایی نمیتوانست چنین تأثیری بگذارد. قصه، قصهی خواجه نظامالملک هم هست. خواجه نظامالملک برای راحت کردن حکمرانی خودش حوصلهی دانشمندان عقلگرا و استدلالی را نداشت. یک مسئلهی مهم دیگر هم مذهب خواجهنظامالملک بود. او سنی مذهب بود. همزمان با نظام سلجوقیان در مصر حکومت شیعه مذهب فاطمیان بر سر کار بودند. رقابت بین این دو حکومت باعث ایجاد فضایی دو قطبی در جهان اسلام شد و چه حکایت عجیب و سیالی است که ایرانزمین روزگاری چنان سنیمذهب بود که وزیرش شیعهکش بود و سرزمین مصر روزگاری شیعهمذهب بود و این روزها کاملا برعکس شده است...
خواجه نظامالملک برای گسترش کلام اشعری و سنتگرایی فقه شافعی مدارس نظامیه را در سرتاسر قلمرو بزرگ سلجوقیان دایر کرد. مدارس نظامیه سه ویژگی اصلی داشتند:
۱. آزاداندیشی و پرسشگری را تقبیح میکردند و مکانی بودند که یک سلسله محتوای ثابت تدریس میشد و از افراد انتظار میرفت که این سلسله محتواها را واو به واو بیاموزند و تکرار کنند. در حقیقت مدارس نظامیه مکانی برای حفظ عقاید در برابر دعاوی شیعیان و اسماعیلیان و اعتزالیان بود. (سازوکار حوزههای علمیه در این روزها خیلی شبیه مدارس نظامیه است...)
۲. هر گونه پژوهش علمی را با دیدهی شک و تردید مینگریستند و مجموعه سخنان پیامبر و آموزههای ثابت اسلامی را فقط قبول داشتند.
۳. هزینههای مدارس نظامیه را دولت سلجوقی تمام و کمال پرداخت میکرد.۱
نقش امام محمد غزالی در این میان چه بود؟ راهاندازی و مدیریت مدارس نظامیه به عهدهی امام محمد غزالی بود.
حاصل کارهای امام محمد غزالی در مدارس نظامیه رواج تصوف و مذهب تعلیمی در سراسر ایران زمین بود. غزالی تمام فیلسوفان را مرتد اعلام کرد و ارتداد حکم سنگینی در فقه اسلام است. تصوف بعد از امام محمد غزالی به تدریج استوارترین درخت فکری و فرهنگی ایران زمین بود. فرهنگ سر به جیب مراقبت فرو بردن و غافل شدن از دنیا، هنوز که هنوز است در میان ایرانیان رواج دارد و ارزش به شمار میرود. فرهنگی که میگویند یکی از عوامل عقب ماندن ایران زمین از سیر پیشرفت در جهان شد... تصوفی که امام محمد غزالی در گسترشش بسیار اثر گذاشت بعدها شاعران بزرگی همچون مولوی و جامی را به جهانیان معرفی کرد. اما قصه این است که پیش از غزالی، ابوریحان و ابنسینا و خوارزمی و... به جهان معرفی میشدند و همهی این افراد در زمانهی امام محمد غزالی مرتد اعلام شدند...
۱: منبع: کتاب روشنگری در محاق/ استیون فردریک استار/ حسن افشار/ نشر مرکز