دزدی به سبک تیپاکس
برای فروش «چای سبز در پل سرخ» چند تا راهکار داشتیم: همه چیز را بسپریم به ناشر و خودمان را کنار بکشیم یا اینکه خودمان هم در فرآیند فروش سهیم شویم.
در بازار کتاب ایران ناشر اهمیت چندانی ندارد و پخش کتابها هستند که وظیفهی فروش را بر عهده دارند. برخلاف ناشرها، تعداد پخشهای کتاب محدود است. فقط سه-چهار تا ناشر هستند که خودشان هم پخش کتاب دارند و بقیه ناشرها وابستهی پخشها هستند. پخشها هم ناز دارند. کتاب را برمیدارند و پخش میکنند؛ اما پرداختها معمولا ۶ ماه و ۱ سال و... طول میکشد. گستردگی جغرافیای ایران را که در نظر میگیری میبینی خب حق هم دارند. البته بار این کاستیها و دیر پرداخت شدنها و... به دوش ناشرها نمیافتد. اگر این طور بود که با این همه گرانی و تورم ناشرها کتاب چاپ نمیکردند. اتفاقا صنعت نشر صنعت پرسودی هم هست. بار تمام کاستیها به دوش نویسنده است و همیشه سهم او است که در این کشمکشها لاغر و لاغرتر میشود. ما گفتیم کتابمان سفرنامهی افغانستان است و دایرهی مخاطبانی که در دیاران داریم ارتباط بیشتری با موضوع کتاب دارند پس بخشی از فروش کتاب را خودمان به عهده بگیریم. ناشر کار خودش را بکند. بخشی از فروش هم کار خودمان بشود. توی سایت دیاران صفحهای برای فروش کتاب اضافه کردیم و یک درگاه پرداخت هم ایجاد کردیم. برای افزایش جذابیت و مزیت رقابتی گفتیم هزینه ارسال هم رایگان شود. پخش کتابها ۴۰ تا ۵۰ درصد قیمت پشت جلد را کارمزد برمیدارند و تا ۳۰ درصد قیمت پشت جلد هم اگر هزینه ارسال میشد برایمان به صرفه بود.
از مأمور پست محلهی دریاننو اینقدر خاطرهی تلخ داشتیم که برای ارسال کتابها بیخیال شرکت پست شدیم. بستههایمان را نیاورده برگشت میزد و ما را برای تحویل گرفتنشان به دردسر میانداخت. یا اگر میآورد شاکی بود که چرا ساختمانمان آیفون ندارد. بهش میگفتیم ما طبقه همکفیم. ۱۰ ثانیه بیایی تو در بزنیم میآییم میگیریم. به خرجش نمیرفت. بستهها را برگشت میزد. خود اداره پست هم که چند باری رفته بودم زیر بار پست سفارشی نمیرفتند. میگفتند ما فقط پیشتاز میزنیم. پست پیشتاز هم گرانتر است و هم دیرتر به مقصد میرسد. پست سفارشی هم ارزانتر است و هم سریعتر. الکی میگفتند بسته را بیمه میکنیم. یکی دو بار بستهها که گم شده بودند هزینه رفت و آمد و ثبت شکایتش از هزینه خسارت بیشتر میشد و خودشان هم این را میدانستند.
به تیپاکس روی آوردیم. سرویس مای تیپاکس جذاب بود. سرویس منزل تا منزل تیپاکس خوراک ما بود. مشخصات پاکتها (فرستنده و گیرنده) را توی اپ یا سایت تیپاکس ثبت میکردیم و زمان تعیین میکردیم تا مأمور تیپاکس بیاید بستهها را بگیرد و ببرد. هزینهاش را هم همان موقع پرداخت میکردیم. بد نبود قمیتها. بستههای تهران ۱۹۵۰۰ تومان هزینهاش میشد و بستههای شهرستان از ۲۰ هزار تومان به بالا تا سقف ۳۰ هزار تومان. بار اول که از طریق مای تیپاکس درخواستمان را ثبت کردیم، مأمور تیپاکس با موتورش آمد دم در و بستهها را گرفت. خودمان پاکت داشتیم. توی کمد دیواریهای دفترمان از شرکت قبلی یک جعبه پاکت خالی جا مانده بود. همانها را استفاده کردیم. مأمور تیپاکس هر پاکت را میخواست ۱۰ هزار تومان بفروشد. نیازی نداشتیم. قیمت پاکتها را هم از گوگل پرسیده بودم. بستهی ۵۰ تایی پاکتها دانهای ۲۵۰۰ تومان میشد. مأمور تیپاکس میخواست ۲۵۰۰ تومانیها را دانهای ۱۰ هزار تومان بفروشد. محمولهی ۱۰ تایی پاکتها را از ما گرفت و رفت. پاکتها به موقع به مقصد رسیدند. اما این اولین و آخرین باری بود که مأمور تیپاکس برای دریافت بستهها آمد! دفعهی بعدی که بستههایمان را در مای تیپاکس ثبت کردیم و هزینهها را پرداخت کردیم، مأمور تیپاکس سر وقت تعیینشده نیامد. زنگ زدیم به تیپاکس شکایت کردیم. گفتند میفرستیم. اما کسی نیامد. سه روز گذشت. سه بار شکایت کردیم اما باز کسی نیامد. زنگ زدیم نمایندگیهای تیپاکس نزدیک دفتر. یکیشان وعده وعید داد. ولی باز هم نیامد. آن یکی آب پاکی را ریخت روی دستمان و گفت آقا ما دیگر نمیآییم بسته بگیریم. خودتان بیاورید. با یک هفته تأخیر بستهها را فرستادیم. فهممان بیجک گرفت که مأمورهای تیپاکس در صورتیکه برایشان سود اضافی داشته باشی انجام وظیفه میکنند وگرنه وظیفهی تعریف شده برایشان معنایی ندارد.
دفعهی بعد بیخیال مای تیپاکس شدیم. بستهها را بردیم یک نمایندگی دیگر تیپاکس. این هم علافیاش وحشتناک بود. ۴۵ دقیقه تمام ایستادیم تا مشخصات ۱۰ بسته را ثبت کنند. کاری که خودمان در مای تیپاکس عرض شاید کمتر از ۱۵ دقیقه انجام میدادیم. هزینه هم همان بود. اینکه ما برده بودیم و آنها نیامده بودند از ما بگیرند باعث کاهش هزینه نشده بود.
اما داستانهای تیپاکس تازه داشت شروع میشد. بعضی شهرستانها پستچیهای تیپاکس نمیرفتند بسته را تحویل بدهند. زنگ میزدند به گیرنده که بیا تحویل بگیر. در شهری مثل قم این داستان خیلی بد شد. یکی از کسانی که کتاب را خریده بود، این طرف شهر بود و نمایندگی تیپاکس آن طرف شهر. هزینه رفت و آمد طرف برای گرفتن بسته خودش اندازهی قیمت کتاب میشد! یعنی اگر بسته را تحویل راننده اتوبوسهای بین شهری میدادیم و به طرف میگفتیم فلان ساعت برو ترمینال از راننده تحویل بگیر شرف داشت به این حالت تیپاکس.
بستههای بعدی اما ماجراهای عجیبتری داشتند. این بار مایتیپاکس ثبت کردیم و دیگر منتظر مأمور تیپاکس نشدیم. گفتیم همه چیز در سیستمشان ثبت شود هم وقت کمتری از ما میگیرد هم از خودشان. اینجوری فقط باید یک برچسب میزدند روی پاکتها و تمام. هزینه بستهها را هم تمام و کمال توی مای تیپاکسشان پرداخت کردیم. بستههای تهران ۱۹۵۰۰ تومان شدند و بستههای شهرستان از ۲۲ هزار تومان تا حدود ۲۹ هزار تومان. بستهها را تحویل دادیم. اما تیپاکس روی دیگر خودش را نشان داد. یک سرویس دیگری دارد به نام پسکرایه. خیلی از کسبوکارهای اینترنتی ازش استفاده میکنند. کالا را به تیپاکس میسپرند و هزینه ارسال را میسپرند به عهدهی گیرنده. تیپاکس از ما هزینه ارسال را دریافت کرده بود، اما همهی ۹ تا بسته را پسکرایه هم کرد. کتابها را به گیرنده میرساند و از آنها هم پول میگرفت. یعنی هم از سمت فرستنده (ما) پول میگرفت و هم از سمت گیرنده. یکی از مشتریها زنگ زد که مگر نگفتید ارسال رایگان؟ این چرا از من پول میخواهد؟ برایش مستندات پرداخت هزینه را هم فرستادیم و نشان داد و آن مأمور تیپاکس قانع شد. اما بقیه پول زور سلفیده بودند و به ما هم فحش دادند که چرا دروغ گفتید که هزینه ارسال رایگان است؟ تازه یکیشان دوبله اذیت شده بود. بسته را نبرده بودند دم خانهشان. بهش گفته بودند بیاید فلان دفتر بسته را تحویل بگیرد. این بنده خدا کلی راه کوبیده بود رفته بود. بعد ازش پول هم گرفته بودند تا بسته را تحویلش بدهند.
آبروریزی عجیبی شد.
زنگ زدیم دوباره واحد شکایات تیپاکس. دقیقا ۲۰ دقیقه ما را پشت خط نگه داشتند و اخرسر گفتند درست میگید. یک کد پیگیری به ما دادند و همین. میدانم که سرکاری است. چه کار مگر میخواهند بکنند؟ احتمالا نهایت کارشان این است که مثل دیجیکالا بردارند یک کد تخفیف بدهند بگویند جبران خسارتتان این شکلی. در دیجیکالا خودت هستی و دیجیکالا. به کسی قول مکتوب ندادهای. اینکه بگویی و بنویسی ارسال رایگان و بعد یکی دیگر پول زور بگیرد، فقط بحث آن پول نیست که، آبرو حیثیت رفته است...
پست و سازوکار پخش کالاها و مرسولهها سیستم جدیدی نیست. صدها سال قدمت دارد و صدها سال است که چند و چونش مشخص شده. قبل از تلفن و اینترنت و این داستانها بوده. سازوکارش در همه جای دنیا مشخص و واضح است. «اخلاق» مشخصی دارد. اینکه ایرانی جماعت اخلاق یک فرآیند شاید چند هزار ساله را یاد نگرفته گریهآور است.
چرا به هر طرف که نگاه می کنیم باید عقمون بگیره!