پولدارهای باشعور
«توتو چان، دخترکی آن سوی پنجره» کتاب خوشخوانی است. کتابی در رسای یک مدیر مدرسهی ژاپنی به نام سوزاکو کوبایاشی. خاطرات کودکی تتسوکو کورویاناگی در مدرسهی ابتدایی توموئه در دههی ۳۰ میلادی و در حقیقت کتابی یادگرفتنی در مورد سیستم آموزش و پرورش ژاپن.
راستش من از کتابها و پایاننامههای دانشگاهی که میخواهند با گونیا و کولیس روشهای دانشگاهی یک سیستم درست و درمان را معرفی کنند متنفرم. همهشان در بخش پیشنهادها مدعی میشوند که با الهام از این سیستم برای درد خودمان این راهکار را باید پی بگیریم. حتی اگر بهترین و شدنیترین پیشنهادها را هم که ارائه کنند باز هم دردی را دوا نخواهند کرد. چون روح ندارند. روایتی ندارند که توی ذهن خوانندهشان چیزی را جا بیندازند. اما کتابهای بیادعایی مثل توتوچان معجزهاند. قصهی خودشان را میگویند. خاطرات کودکی یک بانوی ژاپنی از دوران تحصیلش در یک مدرسه. اما در ذهنت یک ساختار ایجاد میکنند. یک سیستم ایجاد میکنند. سیستم آموزش و پرورش یک مرد ژاپنی به نام سوزاکو کوبایاشی.
صفحات اول کتاب یک جورهایی زندگینامهی کوبایاشی بود. کتاب در کل در مورد منش آموزش و پرورش او است. اما صفحات اول کتاب به زندگی شخصی او میپردازد. یک جایی در مورد یکی از اتفاقات الهامبخش کوبایاشی نوشته بود:
«آقای کوبایاشی هنگامی که در این مدرسه تدریس موسیقی میکرد، اپرتی (اپرای سبک و سرگرمکننده) برای کودکان نوشت تا دانشآموزان آن را اجرا کنند. این اپرت کارخانهداری به نام آقای بارون ایواساکی را که خانوادهاش بنیانگذار موسسات عظیم میتسوبیشی بودند تحت تأثیر قرار داد. بارون ایواساکی از حامیان هنر به حساب میآمد. او به کوسچاک یامادا پیشکسوت آهنگسازان ژاپنی کمک میکرد و همچنین از مدرسه پشتیبانی مالی کرد. بارون پیشنهاد کرد آقای کوبایاشی را برای آموختن شیوههای آموزش به اروپا بفرستند.
آقای کوبایاشی دو سال (از ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۴) در اروپا ماند و با بازدید از مدارس پاریس در کنار امیل ژاک دالکروز به آموختن مبانی ضربآهنگ پرداخت. او پس از بازگشت همراه با شخصی دیگر کودکستان سایجو را تأسیس کرد...»
کوبایاشی از ژاپن بیرون رفت تا چیزهای بیشتری یاد بگیرد. این یک حقیقت است که تو تا با جهان دیگری ارتباط برقرار نکنی بزرگتر نخواهی شد. کوبایاشی اگر به اروپا نمیرفت شاید هرگز کوبایاشی الهامبخش مدرسهی توموئه نمیشد.
نقش خاندان میتسوبیشی را هم نمیشود انکار کرد. اینکه پولدار باشی و در عین حال دنبال استعدادهایی باشی تا رویشان سرمایهگذاری کنی (آن هم نه برای سود بیشتر- بلکه فقط به خاطر اعتلای آن استعداد) فوقالعاده است. کوبایاشی یک روستاییزاده بود. حمایت مالی میتسوبیشیها اگر نبود او به آن سیستم آموزشی دست نمییافت. اگر سیستم مدرسهی توموئه نبود تتسوکو کورویاناگی هیچ وقت یک دانشآموز جامعهپذیر نمیشد. در واقع اگر شعور میتسوبیشیها نبود من امروز کتابی به اسم توتوچان را نمیتوانستم بخوانم. نه تنها من، بلکه میلیونها نفری که این کتاب را در نقاط مختلف دنیا خواندهاند هم محروم میشدند و...
این کتاب رو سالها پیش خوندم و تنها چیزی که ازش یادمه اینه که بچهها برای ناهار، چیزی از دریا و چیزی از خشکی داشتند :)