انتقامگیری به سبک داستایفسکی
«داستایفسکی با کاتکوف مشورت میکند، ولی جواب صریحی نمیشنود و بر سر میزان حقالزحمهای که درخواست کرده بود، با او به توافق نمیرسد. نکراسوف دویست و پنجاه روبل برای هر صفحهی چاپشده میپرداخت وبدین ترتیب سرنوشت این بود که رمان نوجوان را منتشر کند. بعدها علت بیاعتنایی کاتکوف به کتاب داستایفسکی معلوم میشود؛ ناشر در همان زمان درصدد انتشار رمان معروف تولستوی یعنی آناکارنینا بود و آنچه داستایفسکی را بیش از پیش متأثرمیکند این است که متوجه میشود ناشر برای رمان تولستوی صفحهای پانصد روبل میپردازد. داستافسکی در این مورد در دسامبر ۱۸۷۴ به همسرش مینویسد: «به هر ترتیب نرخ من را کم میدانند آن هم بیشتر به این علت که مجبورم از راه نویسندگی امرار معاش کنم.»
البته همیشه نوعی رقابت میان داستایفسکی و تولستوی وجود داشته که اندکی از این ماجرا نیز در رمان نوجوان انعکاس پیدا کرده است. در اواخر این کتاب داستایفسکی از شخصیت رماننویسی صحبت میکند که به خانوادهی بزرگ اشرافی تعلق دارد و با وجود استعداد غیرقابل انکارش از حد یک مورخ متوسط تجاوز نمیکند. به خصوص که از آرمانی سخن میراند که دیگر زمان آن سپری شده و معنای خود را از دست داده است. منظور او هم تولستوی و رمان معروفش جنگ و صلح بوده است.»
منبع: داستایفسکی، آثار و افکار/ نوشتهی کریمم مجتهدی/ نشر هرمس/ ص۱۶۷ و ۱۶۸
بیچاره داستایوفسکی!! حق داشته. و چه خوب انتقام گرفته، جاودانه!!