فراسوی نیک و بد
"من آموختم که انسانها نسبت به یکدیگر در رابطهی منفی آزادی قرار دارند. موظفند دیگران را آزار ندهند، ولی قطعا مجبور نیستند اگر دلشان نمیخواهد، کسی را دوست بدارند. احساسی بدوی مرا قانع کرده بود که خشمم مرا محق میکند کسی را سرزنش کنم. و متوجه شدم که سرزنش فقط بسته به انتخاب است.
آدم از یک الاغ، چون خوب آواز نمیخواند، خشمگین نمیشود، چون طبیعت الاغ انتخابی جز عر عر کردن به او نداده است. به همین ترتیب نمیتوان معشوقی را سرزنش کرد که چرا عاشق نمیشود. چون این موضعی است فراتر از گزینش و لاجرم مسئولیت او... چیزی که تحمل سرخوردگی در عشق را دشوارتر میکند، در مقایسه با الاغی که نمیتواند بخواند آن است که عاشق شاهد بود که معشوق زمانی عاشقاش بوده، چه بسا اندک مدتی پیش, که در نتیجه، تحمل واقعیت این ادعا را که "دیگر نمیتوانم دوستت داشته باشم"، دشوارتر هم میکند..."
جستارهایی در باب عشق/ آلن دو باتن/ گلی امامی/ نشر نیلوفر/ ص 191