پالکونیک ها
برایم سوال بود. این که چرا یکهو همه علیه پدیدهی شاندیز اعلام جرم کردند؟ از دادستان مشهد تا ادارهی کشاورزی همه با هم شروع به اعلام جرم کردند. گفتند که سهامهای این شرکت به صورت غیرقانونی فروش رفته. چند سال است که شهر رویایی پدیده در حال ساخت است و شاندیز مشهد شهرتی عالمگیر پیدا کرده. بعد یکهو درآمدند که تمام زمینهای این شهر رویایی کشاورزی بوده و نباید ساخته شود. چرا یکهو مدیرعامل پدیدهی شاندیز با عکس و اسم کامل متهم ردیف اول شد؟ مگر چهقدر تخلف مالی انجام داده بود؟ در این بوم و بر متهمهای تخلفهای امنیتی و تروریستی هم در همان اول کار با اسم و رسم کامل معرفی نمیشوند. چرا باید مدیرعامل یک شرکت اجرایی که خروجیهای قابل شمارشی داشته در اولین روز اتهام به همگان معرفی شود؟!
به نظرم دلیلش همان روایت شاملو از سفر شاه خیالی قاجار به ایالات متحدهی آمریکا است. روایتی که شاملو در کتاب روزنامهی سفر میمنت اثر ایالات متفرقهی امریغ آورده. طرز برخورد شاه قاجار شبیه اهالی قانون این روزهاست:
"دیلماجباشی عرض کرد: البته جز کبابخانههای حاجی مکدانلد McDonald به جوجهکبابی غنطاکی Kentuky هم میشد رفت که در سراسر ینگه دنیا شعبات دارد و همه متعلق به پالکونیکی از پاردمسابیدههای قشن امریغ است که از کار نظام کنار کشیده الحال مشغول کاسبی است و به عرب و عجم و گبر و ترسای پنج پر کنهی عامل به جای جوجه مرغ غلاغ زاغی قالب میکند.
فرمودیم: پدرسوخته باید سالهای سال جیره و مواجب عساکر پیاده و وجه علیق افواج سواره را بالا کشیده باشد که بتواند این مقدار مایه تیله روی هم بگذارد. کارش به کار نورچشمی نایبالسلطنهی خودمان میماند که تابینهایش از زور گشنگی مشغول گدایی یا کارهایی از قبیل پهن پا زنی و کودکشی برای مزارع دولابند. اما تعجب شاهانهی ما بیشتر از خود سلطان ینگه دنیا است که چهطور دو تا فراش همپالکی رحیم کنکن خودمان میان نوکرهایش نگه نمیدارد که بفرستد سر دو روز هست و نیست این مردکه پالکونیک را ضبط کنند ببرند تحویل خزانهی عامره بدهند. واقعا سلطان به این پفیوزی هم خالی از سیاحت نیست!... "(روزنامهی سفر میمنت اثر ایالات متفرقهی امریغ/ احمد شاملو/ نشر مازیار/ ص40)