دکتر عشقی!
خب، دیگر خودم را میشناسم. میدانم که نمرهای که آخر ترم تحصیلی از استاد میگیرم در قضاوت من از استاد درصد وزنی بالایی دارد. میدانم که هنوز زود است که بگویم فلان استاد با کجای روان من بازی دارد میکند و فلان استاد را دوست دارم و این حرفها... ولی سردر اتاق کوروش عشقی یادگرفتنی است. حداقل برای کسی که تو این مملکت استاد دانشگاه است یا میخواهد بشود یادگرفتنی است.
زیر نام استاد یک پنل با چهار تا چراغ الئیدی چسبانده شده. پنلی که با دستهبندیها و آلترناتیوهایش استعارهای از گراف و دروسی است که دکتر عشقی ارائه میدهد. پنل به سه قسمت تقسیم شده است. اصلیترین کار یک استاد در دانشگاه چیست؟ درس دادن و پاسخگویی به دانشجویان. پنل این را میگوید.
در قسمت بالای پنل لیست دروس دکتر عشقی و ساعتهای کلاسها نوشته شده. تحقیق در عملیات، نظریهی گراف، عدد صحیح، بهینهسازی ترکیبی.
در قسمت دوم نحوهی تماس: آدرس پست الکترونیکی، آدرس شبکهی اینترنت، تلفن و فکس. بعد در قسمت دوم سمت چپ ساعات مراجعه برای کارهای مختلف نوشته شده. مشاوره، راهنمایی و رفع اشکال درس: یکشنبهها و امضای فرمها و موارد مربوط به ریاست دانشکده در اتاق ریاست دانشکده در طبقهی چهارم.
و بعد در قسمت سوم لامپهای الئیدی:
چراغ قرمز و توضیح پایین آن: در اطاق هستم ولی جلسه دارم.
چراغ سبز اول: در داخل اتاق هستم و میتوانید وارد شوید.
چراغ سبز دوم: در اتاق اساتید یا ریاست در طبقهی چهارم هستم.
چراغ سبز سوم: در جلسه یا کلاس درس (ولی در داخل دانشگاه) هستم.
و توضیح پایین گراف: در صورت خاموش بودن لامپها در خارج از دانشگاه هستم.
کم کمش این است که آدم تکلیفش را میداند. اگر کاری دارد میداند که کی وقتش است...