یارانه یا بیکاری؟
پروژهی ساخت استراکچرهای فلزی پالایشگاه جدید بندرعباس رو به اتمام است و فصل بیکاری کارگرها دارد نزدیک میشود. یک سالی شرکت با این پروژه و سه چهار تا پروژهی دیگر رونق گرفته بود. ولی دوباره دارد به اوضاع قبل از خرداد 92 برمیگردد... کارگرهای ساعتی اخراج شدهاند و موعد قراردادها دارد تمام میشود و برای تمدید قرارداد نگراناند.
اما نگرانی آنها میتوانست خیلی دیرتر اتفاق بیفتد. یعنی تصمیمگیرندگان کلان همیشه تصمیمهایی میگیرند که وقتی در مقیاس خرد که نگاه میکنی و میبینی نان شب یک خانواده و هستی و وجودشان وابسته به آن تصمیم میشود از قدرت تصمیمهای کلان در عجب میمانی.
پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیج فارس به عنوان نخستین پالایشگاه طراحی شده بر اساس خوراک میعانات گازی شامل واحدهای تقطیر، تصفیه گازمایع، تبدیل کاتالیستی، تصفیه نفتا، ایزومریزاسیون، تصفیه نفت سفید و نفت گاز با هدف تولید بنزین، گازوییل، گاز مایع و سوخت جت در کنار پالایشگاه کنونی بندرعباس در حال ساخت است.
با بهرهبرداری از پالایشگاه ستاره خلیج فارس، ایران از نظر تولید بنزین و گازوییل خودکفا می شود. میانگین روزانه مصرف بنزین کشور در حدود 63 میلیون لیتر و گازوییل در حدود 102 میلیون لیتر است. تولید روزانه بنزین در پالایشگاهها و پتروشیمیهای ایران در حال حاضر 43 میلیون لیتر و گازوییل بیش از 91 میلیون لیتر است که با بهره برداری از پالایشگاه ستاره خلیج فارس، تولید روزانه بنزین به 78 میلیون لیتر و تولید روزانه گازوییل به 105 میلیون لیتر در روز می رسد.
این خلاصهای از یکی از بزرگترین پروژههای اجرایی ایران است. تا نیمهی کار ساخت این پالایشگاه چند تا از شرکتهای باتجربهی نفتی ایران آن را اجرا میکردند. با شروع تحریمهای کمرشکن این شرکتها از کار بازماندند. قرارگاه خاتمالانبیا و سپاه پاسداران وارد عمل شدند. برای اجرای این پروژه یک شرکت تاسیس کردند: شرکت فرادست انرژی فلات. شرکتی که با تامین مالی دولت و سپاه وارد کار شد و پیمانکار پروژهی عظیم پالایشگاه ستارهی خلیج فارس شد.
قضاوت در مورد این تغییر و تحولات در حیطهی کار من نیست... شرکتی که در آن 6ماه کار کردهام یکی از پیمانکارها (یا به قول اهلش: یکی از وندورهای) شرکت فرادست انرژی فلات است. ساخت بخشی از استراکچرهای فلزی پالایشگاه و پایپرکهای بزرگترین پالایشگاه خاورمیانه بر عهدهی شرکتی است که در آن کار میکنم. شیلترها و پایپرکها.
به غیر از این شرکت چند تا شرکت و کارگاه دیگر هم وندور ساخت استراکچرهای فلزی پالایشگاه ستارهی خلیج هستند. ساخت استراکچرهای فلزی کار مهندسی چندان سنگینی نیست. حجم کار زیاد است و کنترل و نظارت بر ساخت آنها کمی آن را سخت میکند. ولی جزء صنایع هایتک و وابسته به غرب و شرق عالم نیست و خود ایرانیها به خوبی از پسش میتوانند بربیایند.
فقط نکتهای که وجود دارد این است که وندورهای ایرانی، همگی با هم فقط 50درصد از استراکچرها را میسازند و 50درصد مابقی به یک شرکت کرهای در بندر بوسان واگذار شده. چرا؟ شاید فکر کنید که کیفیت کار. در نگاه اول این طور هم به نظر میرسد. بستهبندی و حمل و نقل استراکچرهایی که از بندر بوسان کرهی جنوبی با کشتی به بندر عباس میرسند بسیار شکیلتر و منظمتر از بار تریلیهایی است که جادههای ایران را طی میکنند تا به بندر عباس برسند. درج شمارهی قطعات هم شکیلتر و منظمتر است. ولی استراکچرهای فلزی صنعت هایتک نیستند و فقط جوشکاری و سوراخکاری و جنس قطعات (آهن به کار رفته) مهم است. میخواهم بگویم که در نهایت بین استراکچر ساخت ایران و ساخت کرهی جنوبی فرقی نیست. کیفیت همان است. یک برتری کرهایها سرعت کارشان هم هست. به موقع کارشان را انجام میدهند. برخلاف ایرانیها. ولی قرارداد شرکت کرهای 4 برابر قرارداد مجموع شرکتهای ایرانی هزینهی مالی داشته. از بعد هزینه که خارج شویم میزان اشتغالزایی ساخت این استراکچرها در داخل ایران است... اما چرا باید 50 درصد کار را شرکت کرهای انجام میداد؟
به خاطر تحریم. به خاطر مبادلهی کالا به کالا. به خاطر نفتی که ایران به کرهی جنوبی تقدیم کرده است و پولی نگرفته است و برای زنده کردن پول به مبادلهی کالا تن داده است. به خاطر این که به پول نفتش نیاز دارد. باید پالایشگاه بسازد تا بتواند بنزین و گازوئیل مردمش را تامین کند. بنزین و گازوییلی که مردم به خاطرش یارانه هم میگیرند... اگر شرکت کرهای کار را انجام نمیداد چه میشد؟ ایرانیها میساختند. ولی آن وقت پولش را که باید میداد؟ از پول نفت باید تامین میشد دیگر. کدام پول نفت؟ حالا که کرهایها ساختهاند دیگر لازم نیست پولی بابت کار به ایرانیها داده شود. همان یارانه بسشان است...