روح زمانه
"گفته شده است آن چه که روح زمانه مینامند چیزی نیست که انسان بتواند بدان بازگردد. از میان رفتن این روح نشانهی به پایان رسیدن جهان است. به همین شکل، نمیتوان تمام سال را در بهار و تابستان گذراند، یا پیوسته در روشنایی روز گذران زندگی کرد.
از این رو، اگرچه انسان دوست داشته باشد ولی نمیتوان جهان امروز را به روح صد سال پیش یا بیشتر بازگرداند. از این بهتر آن باشد که زمانهی خویش را به بهترین شکل ممکن درآوریم. مردمی که اندوه گذشته را در دل دارند ناتوان از درک این نکته هستند.
از سوی دیگر مردمی که تنها با طریقت متاخرین آشنا هستند و از طریقت قدما بیزارند، مردمی سطحی و کوتهبین هستند.
@@@
آمده است که اوکوبو دوکو در جایی گفته:
میگویند آن هنگام که کار جهان به پایان خویش نزدیک میشود زمین از وجود بزرگان هنر خالی میشود.
من این حرف را نمیفهمم. به گیاهانی همچون پئونی، آزالیا و کامیلیا نگاه کنید! آنها گلهای زیبایی خواهند داد، چه پایان جهان باشد و چه خیر. اگر مردان کمی به این حقیقت فکر کنند موضوع را درک خواهند کرد. و اگر مردم حتا به استادان همین زمانه نیز توجه کنند، میبینند که استادان زیادی در هنرهای مختلف وجود دارند. اما این تصور در مردم القا میشود که پایان جهان نزدیک است و آنها نیز دگیر تلاشی از خود به خرج نمیدهند. این شرمآور است. زمانه مقصر هیچ چیزی نیست."
هاگاکوره، کتاب سامورایی/ یاماموتو چونهتومو/ ترجمهی سید رضا حسینی/ نشر چشمه