خطر سقوط کامیون
پل سازهای است برای وصال.
رودخانهای در بین بوده، مردمی در 2 طرف از هم دور بودهاند و برای رفتوآمد باید کیلومترها راه میرفتهاند، 2تا عاشق همیشه مینشستهاند 2 طرف رودخانه و به هم نگاه میکردهاند و حسرت فقط یک لحظه وصال را میخوردهاند، اصلن 2 ساحل رود در حسرت ارتباط با هم بودهاند، همهی اینها بودهاند، خیلی چیزهای دیگر هم بودهاند، همه دست به دست هم دادهاند و پلها اختراع شدهاند.
میگویند در جهان مدرن پلها سازههایی هستند برای عبور از موانع فیزیکی.
به نظر من در دنیای قشنگ نو هنوز هم پلها سازههایی هستند برای وصال. برای وصل شدن 2 تپه. برای وصل شدن 2تکه از یک جاده که مانعی فیزیکی بینشان است. دنیای قشنگ نو دنیای موانع فیزیکی است ولی پلها هنوز برای وصال آمدهاند.
ما آدمها دائم در حال ساختن پلایم. از آدمی خوشمان میآید. آن آدم هم ازمان خوشش میآید. شروع میکنیم به پل ساختن. ما دوست داریم که پل بسازیم. دوست داریم که جزیرههایمان از جزیرهبودن دربیایند. دوست داریم که هی پل بسازیم. هی بدهبستان کنیم. هی ماشینها (کلمات، احساسات، تجربههای مشترک) بین پلهایمان در حال رفتوآمد باشند. دوست داریم با جزیرههای بیشتر ارتباط برقرار کنیم... دنیای قشنگ نو دنیای پلهاست. دیگر اقیانوسهای بین جزیرههای ما آدمها مهم نیستند. دیگر گذشت آن زمان که 2نفر بنشینند 2 طرف رود و حسرت یک لحظه وصال را بخورند. فقط کافی است که بخاهیم. پلهای معلق به سرعت میتوانند شکل بگیرند. فقط کافی است که بخاهیم با جزیرهی دیگری رابطه داشته باشیم، به آنی پل ساخته میشود و ماشینها هستند که شروع میکنند به حمل و نقل عقاید، احساسات، کلمات، تجربههای مشترک و...
اما...
آدمهای دیگری هستند که از زیر پلها رد میشوند. آنها به راه خودشان میروند. برایشان مهم نیست و مهم هم نباید باشد که آن پل بالای سر بین کدام 2تپه، بین کدام 2ساحل، بین کدام 2سوی یک جاده، بین کدام 2 جزیره ساخته شده است. پلی است که ساخته شده و همین که مزاحم راهشان نیست کافی است. اما این روزها نوع دیگری از تصادف در خیابانها و بزگراهها و پلها تکرار میشود که مربوط به خود پلها نیست. مربوط به ماشینهای روی پلها است:
مثلن: واژگونی کامیون حامل آجر بر روی پراید در بزرگراه آزادگان
یا اینجا: پرواز کامیون در بزرگراه ستاری
برای کسانی که در حوالی پلها در حال رفتوآمداند، احساسات، کلمات و تجربههای مشترکی که از روی پلها در حال عبور و مروراند خودشان به یک خطر دارد تبدیل میشود!