دارم نگاه میکنم. و چیزها در من میروید. در این روز ابری چه روشنم و چه تاریک. همهی رودهای جهان و همهی فاضلابهای جهان به من میریزد. به من که با هیچ پر میشوم. خاک انباشته از حقیقت است. دیگر چشمهای من جا ندارد... چشمهای ما کوچک نیست. زیبایی و زشتی کرانه ندارند... @ قبلها زیر عنوان وبلاگ مینوشتم: «مینویسم، پس بیشتر هستم». روزگاری بود که بودن و بیشتر بودن را خیلی دوست میداشتم. ولی گذشت. حقیقت عظیم لاتفاوت بودن بودنم و نبودنم من را به ولایت هوا فرستاد. اینکه حالا باز هم دارم مینویسم دیگر نه برای بودن و نه برای بیشتر بودن بلکه فقط برای عادت است. @ ما همانی میشویم که پی در پی تکرار میکنیم؛ بنابراین فضیلت فعل نیست عادت است. @ پیاده روی را دوست دارم. آدمها را دوست دارم. برای خودم قانونهای الکی ساختن را دوست دارم و به طرز غم انگیزی معمولی هستم... @ و مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست. @ جاده. مسافر. سربازِ پنج صبح. دانشجوی ترم صفری. دختری که چشم هایش نمی درخشد. اندوه. نفرت. عشق. از همینها... @@@ هیچ گونه ثباتی در موضوعات و سبک نوشتههای این وبلاگ وجود ندارد. @@@ ستون پایین: پیوندهای روزانه، معمولا لینک سایر نوشتههای من است در سایتها و مطبوعات و خبرگزاریها و... کتاببازی، آخرین کتابهایی است که خواندهام به همراه نمره و شرح کوچکی که در سایت گودریدز رویشان مینویسم. پایین کتاببازی، دوچرخهسواریهای من است و آخرین مسیرهایی که رکاب زدهام و در نرمآفزار استراوا ثبت کردهام. بقیهی ستونها هم آرشیو سپهرداد است در این سالیانی که رفته بر باد.
راستی چند وقته کتابی معرفی نکردی! اگه درست یادم باشه یه بار گفته بودی: وقتی که کتابی بهت خیلی حال بده و خوشت بیاد به کسی معرفیش نمی کنی! نکنه چند وقته کتابهایی رو می خونی که خیلی خوبه؟! البته به نظر من فقط یه مداد کافی نیست، موقع خوندن کتاب باید چند رنگ خودکار یا ماژیک های لایت کنار دست داشت.
پاسخ:
پاسخ: این رونویسی ها خودش معرفی کتابه دیگه...
اوهوم..رونویسی گرچه شاید کمی خسته کننده باشه مخصوصا تو کتابی که دوست داری بی وقفه سرش بکشی و محکم با دو تا دستات گرفته باشیش... ولی خب منطق حکم می کنه برای نگه داشت چیزی برای فردا باید باشه قلم و کاغذه... گرچه من توی اون دست کتابای سرکشیدنی(!!) تبصره ای برای خودم قائل میشم و اون اینکه یه بار حالا همین طوری بخونم، سری بعد رونویسی هم می کنم.
فقط مداد و کاغذم را نگه داشته ام...