باغ کتاب تهران
1-تپههای عباسآباد. بالابلندیهایی در میانهی شهر تهران. قبل از انقلاب تز داده بودند که این تپههای بادخیز را بدهند به سفارتخانههای کشورهای مختلف تا تکههای خاک کشورشان را در میان این تپهها علم کنند. زد و انقلاب شد و این طرحِ[ابلهانه] هم هوتوتو شد. سالها بعد نشستند دو دو تا چهارتا کردند که بیاییم این تپهها را بکنیم مرکز فرهنگی تهران. طرح تفضیلیاش آماده شد و این روزها تقریبن دارد از آب و گل درمیآید. این روزها از بزرگراه مدرس که رد شوی یک پل تازهتاسیس را بالای سرت میبینی. این پل ورودی فرهنگکدهی تهران است. این جوریهاست که نقشه کشیدهاند که یک خانواده در یک روز تصمیم میگیرد فرهنگدانش را غنی کند. از این پل بالا میآید. به بوستان آب و آتش میرسد. اعضای خانواده کمی آببازی میکنند. بعد راه میافتند به سمت باغموزهی دفاع مقدس، یاد امام و شهدا را پاس میدارند. بعد از یک دریاچهی مصنوعی رد میشوند و میرسند به باغ کتاب تهران. کلی کتاب میخرند(چه خانوادهی پولدار و خوشبختی) و کتابخانهی ملی ایران و فرهنگستانهای علوم و زبان و ادب فارسی و غیره را هم مشاهده میکنند و بعد شب میشود و آنها میروند خانهشان.
2-پروژهی درس تهویهی مطبوعمان بود. بازدید از باغ کتاب تهران داخل پرانتز شرکت کیسون.باغ کتاب طرحی است برای یک نمایشگاه دائمی کتاب در تهران. یک فضای وسیع نمایشگاهی که مثل نمایشگاه بینالمللی کلیهی ناشران درش شرکت داشته باشند، و در تمام طول سال. شرکت کیسون پیمانکار پروژهی باغ کتاب تهران است. یک شرکت بینالمللی که برخلاف نام خارجکیاش یک شرکت خصوصیِ کاملن ایرانی است. شرکتی که این سالها پروژههای مهندسیاش از هندوستان و قزاقستان و عراق و الجزایر و گینهی بیسائو تا ونزوئلا را آباد کرده و البته فرودگاه بینالمللی امام خمینی هم کار همین کیسونیهاست.
سوار اتوبوس 302 شدیم و رفتیم به طرف بزرگراه حقانی و باغ کتاب تهران.
شرکت کیسون یک شرکت خصوصی بینالمللی است. این از همان اول کار حقنهمان شد.
وارد محوطه که شدیم نفری یک کلاه ایمنی سبز دادند دستمان. انتظار داشتیم که وارد یک سالن شویم و مثلن برایمان یک کلیپ از پروژه پخش کنند و بعد توی آن گرمای سر ظهر نفری یک لیوان آب هم تعارفمان کنند. ولی کور خانده بودیم. شرکت خصوصی و ازین ولخرجیها؟! مهندس طراح تاسیسات پروژه راهنمایمان بود. ما را توی همان فضای خاک و خل اطراف پروژه ایستاند و کمی در مورد تاسیسات تهویهی مطبوع و گرمایش و سرمایش صحبت کرد. بعد 2نفر از واحد اچ اس ای(واحد ایمنی) پروژه آمدند. مهندس ایمنی از طنز بهرهی خوبی داشت. گفت از افعال معکوس استفاده میکنم تا بهتر بفهمید: پراکنده حرکت کنید و عکس یادگاری بیندازید. به جای زیر پای تان به آسمان بالای سرتان نگاه کنید تا در منهالهای 20-30متری سقوط آزاد کنید. کلاه ایمنی سرتان نگذارید تا با مخ بروید توی لولهها. و... این که برای یک بازدید یک ساعته آن هم از یک پروژهی تمامشده این قدر واحد اچ اس ای فعال بود کاردرست بودن کیسون را حقنهمان کرد.
3-پروژهی باغ کتاب تهران یک نمونه از کار طراحی و ساخت همزمان است. ایدهی کار یک طرح مدولار است. یعنی تفکر حاکم بر طراحی ساختمان و تاسیسات مکانیکی و برقیاش این است که کلیهی عناصری که ساختمان را میسازد شبیه به هم و تکراری باشد. در واقع با ساخت یکی از مدولها قسمتهای بعدی هم مشابه میشوند و به راحتی و با سرعت بیشتری میتوان طرح را اجرا کرد. به خاطر همزمان بودن طراحی و ساخت باید به طور همزمان تجهیزاتی مثل آسانسورها، پلههای برقی، مصالحی که دیوارها را با آن اجرا میکردند و نحوهی اجرای تاسیسات مکانیکی تصمیمگیری و لحاظ میشد.
در ساختمان باغ کتاب تهران تمام زوایا قائمه و کلیهی اندازهها ضریبی از 60 هستند. (به خاطر مدولار بودن طرح)به طور مثال در این پروژه هیچگاه خبری از پارتیشنهای یک متری یا 97 سانتی متری یا 115سانتیمتری نخاهد بود. پارتیشنها تنها مضاربی از 60هستند. یا 60سانتیمتری یا 120سانتیمتری یا... یا در کفسازی تمام سنگهای کف، 60در60 سفارش داده شدهاند و چون همهی اندازهها ضریبی از 60 هستند هیچ قطعهای از وسط بریده نمیشود و پرتی سنگ وجود ندارد. سقفهای کاذب هم همگی ضریبی از 60هستند. تمام دریچهها و محل نصب چراغها هم همینطور...
باغ کتاب تهران یک ساختمان چند طبقهی نمایشگاهی است که در زمینی به مساحت 11هکتار اجرا شده. از این میزان حدود 2هکتار را بام مجموعه شکل داده. کل محدودهی بام ساختمان به صورت یک بام سبز خیلی بزرگ است و مردم میتوانند روی بام بروند و از فضای سبز پشتبام استفاده کنند. برای ایجاد بام سبز اول پیشنهاد شده بود که حدود 60سانتیمتر خاکریزی انجام شود. بعد در حین ساخت متوجه شدند که تکنولوژی جدیدی به وجود آمده که 60سانتیمتر خاک را تبدیل به 15تا 20 سانتیمتر خاک میکند و باز هم امکان رویش چمن و گل را فراهم میکند. این از فواید طراحی و ساخت همزمان است که میتوان طرح اولیه را بلافاصله ویرایش کرد.
بام سبز باغ کتاب تهران الان آماده است.
4-تاسیسات تهویهی مطبوع ساختمان باغ کتاب 3000متر مربع وسعت دارد. سیستم سرمایشیاش چیلرهای جذبی گازسوز هستند. چیلرهای EBARA که از بهترین چیلرهای جذبی وارداتی هستند. برج خنککنها هم EBARA هستند. بویلرهای سیستم گرمایشی اما تولید داخل هستند. هواسازهای داخل سالن هم همگی ساخت شرکت ایرانی ساران هستند. یک عالمه پمپ آب هم برای پمپ آب به برجهای خنککن، برای پمپ آب به تاسیسات گرمایشی و سرمایشی، برای پمپ آب گرم به سرویسهای بهداشتی و ... توی موتورخانه ردیف شده بودند. اجرای تاسیسات مکانیکی پروژهی باغ کتاب تهران در کمال دقت و تمیزی است.
البته آقای مهندس طراح از این که در ایران برای ساختمانها به جای چیلرهای تراکمی از چیلرهای جذبی استفاده میکنند به شدت ناراضی بود. از اجبارهای طراحی در مهندسی ایران ناراضی بود. چیلرهای تراکمی برق مصرف میکنند و چیلرهای جذبی گازسوزند. در ایران اعتقاد عمومی بر این است که گاز از برق ارزانتر است. پس استفاده از چیلرهای جذبی بهتر است. در حالی که هر چه قدر جلوتر میرویم سوختهای فسیلی ارزش بیشتری پیدا میکنند و دیوانگی محض است که برای تهویهی مطبوع گاز خدادادی را بسوزانیم. مثال هم میآورد از آمریکا که 90درصد سیستمهای تهویهشان تراکمی است. از برق استفاده میکنند. مثل ما دیوانه نیستند که نفت و گاز بسوزانند. در مورد ژاپن گفت که درست است که آنها از چیلر جذبی استفاده میکنند. اما حرارت لازم برای چیلر را از خورشید تامین میکنند و چیلرجذبیهایشان خورشیدی است. آن وقت ما...
5-بازدیدمان تمام شد. از تشنگی له له میزدیم. ما را راهنمایی کردند به سمت سرویسهای بهداشتی کارکنان که یک آبسردکن هم آنجا بود. یک شیر آب داشت و 24نفر آدم تشنه! دیگر خود کیسونیها خجالت کشیدند. رفتند و از توی کانکسهاشان آب معدنی آوردند. پذیرایی با نفری یک بطری آب معدنی صورت گرفت. تمام.
این باغ فرهنگ هم در کنار کریمخان و شهر کتاب مرکزی و کافه هنرهای ال و تئاتر شهرهای بل گوارای وجودتان
بعد میآیند فیروز کریمی را جریمه میکنند که چرا به بازیکن سیاه گفتی آدمخوار.یک عمر با این تبعیضهای فرهنگیشان بدتر از آدمخوار بارمان کردند...
بعله.شعور ناکجای تهرانی جماعت به همهمان اینطور حقنه شده که حتما آنها به درستی سزاوار اینهمه امکانات فرهنگی،پزشکی،دانشگاهی و ...اند