نفرین ادگار
«- راستی، میدانید چه عاملی شخصیت واقعی مرد را تشکیل میدهد؟
زن از این پرسش تعجب کرد. با شتاب توضیح دادم منظورم از مرد، جنس مذکر نیست. بلکه آدم است به طور کلی. اگر پرسشم را بد تعبیر میکرد میتوانست برایم آزاردهنده باشد. پیش ازاینکه پاسخی موقرانه به من بدهد، اندکی به فکر فرو رفت. بعد گفت:
- گمان میکنم مسائل اخلاقی.
- این نظریهی توماس هاکسلی است. از نظر طرفداران مارکسیسم انسان نوعی ابزار است و از نظر افلاطون، موجودی دو پا. ولی در میان همهی این پاسخها، جواب ارسطو از همه جالبتر است. او انسان را تنها موجودی میداند که اهل سیاست است و من آن را این طور تعبیر میکنم که آدم تنها موجودی است که گفتار ظاهری و باطنیاش یکی نیست...»
ص۱۵
@@@
پشت جلد کتاب «خانوادهی نفرین شدهی کندی» نوشته: «ادگار هوور یکی از آن پدیدههای نادر در تاریخ همهی ملت هاست. کسی که ۴۸سال با قدرت استبدادی و با بیرحمی تمام بر دستگاه عظیم پلیس فدرال و سازمان جاسوسی و ضدجاسوسی قدرتمندترین کشور جهان حکومت راند. رییس جمهور به کاخ سفید فرستاد. رییس جمهور کشت و رییس جمهور خلع کرد. و جز مرگ نیروی دیگری نتوانست او را ازین مسند قدرت پایین بکشد. دوران زندگی و حکومت مطلقهاش بر سرنوشت کشور و ملت آمریکا چنان سرشار از رویدادهای وحشتناک و شگفت آور است کهگاه باورکردنی نمیرسد. نویسنده با استناد به مدارک، نقل گفتارها و توصیف حوادث از زبان دولتمردان و روزنامهها، حوادثی نظیر بمباران اتمی ژاپن، جنگ سرد، جنگ کره و ویتنام، ماجرای خلیج خوکها، کشته شدن برادران کندی و سرانجام استعفای حقارت بار نیکسون را به زبانی رمان گونه نقل میکند و پرده از بسیاری اسرار فاش نشدهی این رویدادها برمی دارد.»
@@@
«هیچ کدام از این بیهمه چیزها نمیتواند مرا از میدان به در کند، متوجه هستی؟ هرگز. تاریخ نشان خاهد داد که من تنها کسی بودهام که میان این بادنماهای سیاست و جنایت که هر لحظه با باد به هر طرفی میچرخند سکان این کشور را محکم نگه داشتهام.»
ص ۲۹۲
@@@
خاندن کتاب «خانوادهی نفرین شدهی کندی» برای من علاوه بر خاندن زندگینامهی یکی از مخوفترین مردان تاریخ قرن بیستم یک جور خاندن تاریخ آمریکا (این بزرگترین و پیشروترین دموکراسی جهان!!!) هم بود. کتاب را «کلاید تولسون» روایت میکند. مردی که ۳۰سال دستیار و شریک جنسی ادگار هوور و مرد شمارهی ۲ اف. بی. آی بود. از سال ۱۹۳۲ و دوران ریاست جمهوری روزولت شروع میکند. و بعد همین طور میرسد به ترومن و آیزنهاور و حملهی اتمی به ژاپن و مک کارتیسم و جان اف کندی و کوبا و تهدیدهای اتمی شوروی و مافیا و کمونیسم و رابرت کندی و ریچارد نیکسون و واترگیت و ماجراهای عجیب و غریبی که در دوران هر کدام از این رییس جمهورها رخ داده.
تا قبل از خاندن این کتاب همهی نامهای ۲خط بالا برایم نامهایی بودند که چیز زیادی در موردشان نمیدانستم و راستش حوصلهام هم نمیگرفت که بروم توی ویکی پدیا و این طرف و آن طرف بخانم ببینم چی هستند. ولی رمان گونه بودن کتاب یک جور خیلی خوبی تمام این وقایع تاریخ آمریکا را توی سرم حک کرده.
اسم اصلی کتاب «نفرین ادگار» است. اما مترجم شاید برای بیشتر جلب توجه کردن کتاب اسمش را گذاشته «خانوادهی نفرین شدهی کندی». البته بخش بسیار زیادی از کتاب به ماجراهای ادگار هوور و خانوادهی پرجمعیت کندی میپردازد. کار ادگار هوور پرونده سازی است. او میدانسته که پدر خانوادهی کندیها (جو کندی) و فرزندانش در سرزمین آمریکا به جایی خاهند رسید. هر چیزی که مربوط به سیاست و حکومت و امنیت آمریکا میشده محال بوده که او برایش پروندهای نداشته باشد. پس از همان ابتدا شروع کرده بود به پرونده سازی برای او. شنود و تجاوز به حریم خصوصی در قانون آمریکا ممنوع است. اما شنود و تجاوز به حریم خصوصی یکی از اصلیترین منابع اطلاعاتی ادگار هوور و کلاید تولسون بوده...
«شنود یک علم است. برای اینکه آدم در این کار دست بالا را داشته باشد، باید از مخفیانه پشت آینهی دوطرفهای ایستادن خوشش بیاید و بلد باشد از کشف پنهانیترین و مبهمترین ویژگیهای چهرهی فرد زیر نظر گرفته شده لذت ببرد. من و ادگار به ندرت فقط به خاندن گزارشهای شنود اکتفا میکردیم. لذتمان در این بود که در خلوت محرمانهی افراد به دلایلی مشروع رخنه کنیم و به رغم اختلاف نظرمان در این مورد، در تجاوز به حریم خصوصی آنها شرکت داشته باشیم. شبها ساعتهای زیادی را در اتاق مخصوصی در ادارهی مرکزی اف. بی. آی که مجهز به وسایل فنی بود به شنیدن نوارها میگذراندیم. مانند دو علاقه من به سینما که به تماشای فیلمهای کارگردانان مولف در سالن سینمای محله بنشینند. شنود مانند پرتوهای ایکس کوچکترین لکهی مشکوکی را آشکار میکند. با درهم شکستن این سد دروغینی که هر کس دوست دارد دور و بر زندگیاش بکشد تا محدودهی خصوصیاش را به ثبت برساند احساس قدرت عجیبی میکردیم...» ص۶۶
یکی از اصلیترین کارهای زندگی ادگار هوور مبارزه با کمونیسم و شیوعش در جامعهی آمریکا بود. مافیا هم یکی از عوامل اصلی فساد در جامعهی آمریکا در نیم قرن ریاست او بر اف. بی. آی بودند. ولی برای او مافیا و قدرتشان فوایدی داشت که فقط در کتاب تاریخی که ۵۰سال بعد از او نوشته شده میتوان به این فواید پی برد... هر چند فواید مافیا و همچنین طرز مبارزهی او با کمونیسم برای من خیلی آشنا به نظر میآمدند...
«ما موفق شده بودیم هیچ تعریف روشنی از کمونیسم به دست مردم ندهیم. کمونیسم عنوانی همگانی بود تا بتوانیم هر گونه رفتار، کردار و نیتهای انحرافی و گمراه کننده را به آن نسبت دهیم. این عنوان همهی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی گوناگون را که میتوانست علیه منافع آمریکا باشد و به خرابکاری بینجامد دربرمی گرفت. همچنین شامل هر گونه رفتار مشکوکی میشد که فرد به منظور نوآوری در جامعه در پیش میگرفت... مشخص نکردن حد و حدودی برای افکار چپی افراطی این امکان را به ما میداد تا هر کسی را دلمان میخاست وارد این طیف اخلاقی کنیم و افراد نافرمان یا یاغی را به انزوا بکشانیم.» ص۱۳۷ و ص۱۳۸
توصیف دوران ریاست جمهوری جان. اف. کندی و شخصیت او و نفرتی که ادگار هوور از جوانترین رییس جمهور قرن داشت و بعد ماجراهای ترور او و برادرش (رابرت کندی) نقطه اوج کتاب بودند...
حس میکنم جاهایی از کتاب سانسور شده بود. زندگی جنسی ادگار هوور در سایه مانده بود. فقط در صفحات آخر کتاب یک اشاره به رابطهی او و کلاید شده بود. دوران ریاست جمهوری آیزنهاور را هم که میخاندم انتظار داشتم نویسندهی کتاب اشارهای به کودتای ۲۸مرداد در ایران و براندازی محمد مصدق داشته باشد. کودتایی که با نقشهی آمریکا صورت گرفته بود و مسلمن اف. بی. آی و ادگار هوور هم کم درش نقش نداشتند. فاجعهای که در روند رشد سیاسی اجتماعی یک جامعه به وجود آورده بودند... ولی هیچ اشارهای نشده بود.
باری... کتاب خوبی بود. به خاندنش میارزید.
خانوادهی نفرین شدهی کندی/ نوشتهی مارک دوگن/ ترجمهی پرویز شهدی/ نشر چشمه/ ۴۰۷صفحه-۷۰۰۰تومان