سپهرداد

Hurtling through the dark night

سپهرداد

Hurtling through the dark night

سپهرداد

دارم نگاه می‌کنم. و چیز‌ها در من می‌روید. در این روز ابری چه روشنم و چه تاریک. همه‌ی رودهای جهان و همه‌ی فاضلاب‌های جهان به من می‌ریزد. به من که با هیچ پر می‌شوم. خاک انباشته از حقیقت است. دیگر چشم‌های من جا ندارد... چشم‌های ما کوچک نیست. زیبایی و زشتی کرانه ندارند...
@
قبل‌ها زیر عنوان وبلاگ می‌نوشتم: «می‌نویسم، پس بیشتر هستم». روزگاری بود که بودن و بیشتر بودن را خیلی دوست می‌داشتم. ولی گذشت. حقیقت عظیم لاتفاوت بودن بودنم و نبودنم من را به ولایت هوا فرستاد. اینکه حالا باز هم دارم می‌نویسم دیگر نه برای بودن و نه برای بیشتر بودن بلکه فقط برای عادت است.
@
ما همانی می‌شویم که پی در پی تکرار می‌کنیم؛ بنابراین فضیلت فعل نیست عادت است.
@
پیاده روی را دوست دارم. آدم‌ها را دوست دارم. برای خودم قانون‌های الکی ساختن را دوست دارم و به طرز غم انگیزی معمولی هستم...
@
و مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست.
@
جاده. مسافر. سربازِ پنج صبح. دانشجوی ترم صفری. دختری که چشم هایش نمی درخشد. اندوه. نفرت. عشق. از همین‌ها...
@@@
هیچ گونه ثباتی در موضوعات و سبک نوشته‌های این وبلاگ وجود ندارد.
@@@
ستون پایین:
پیوندهای روزانه، معمولا لینک سایر نوشته‌های من است در سایت‌ها و مطبوعات و خبرگزاری‌ها و...
کتاب‌بازی، آخرین کتاب‌هایی است که خوانده‌ام به همراه نمره و شرح کوچکی که در سایت گودریدز روی‌شان می‌نویسم.
پایین کتاب‌بازی، دوچرخه‌سواری‌های من است و آخرین مسیرهایی که رکاب زده‌ام و در نرم‌آفزار استراوا ثبت کرده‌ام.
بقیه‌ی ستون‌ها هم آرشیو سپهرداد است در این سالیانی که رفته بر باد.

ایمیل: peyman_hagh47@yahoo.com
کانال تلگرام: https://t.me/sepehrdad_channel

بایگانی

زامبی

سه شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۰، ۰۵:۴۸ ب.ظ
آن اباشری که اول انقلاب اسلامی ایران به سفارت آمریکا حمله کردند حداقل برای خودشان دلیلی داشتند. بر این اعتقاد بودند که سفارت آمریکا لانه‌ی جاسوسی است. باید جلوی مفسده را گرفت و ازین حرف‌ها...
اما این اباشری که به اسم دانشجویان این مملکت امروز اوج بربریت خودشان را فریاد زدند و ریختند به سفارت انگلیس بیانیه‌ای که داده‌اند بسیار جالب است:
 «تسخیر سفارت انگلیس با تاخیر ۳۳ ساله صورت گرفته است و بایستی سفارتخانه روباه پیر زود‌تر به تسخیر درمی‌آمد، هر فرد ایرانی آزاده‌ای که دلش برای این خاک و آب می‌تپد و جنایات استعمار پیر در حق ایران و ایرانی را مشاهده کرده است، بداند که تسخیر سفارت روباه پیر به نفع ایران و منافع ملی کشورمان خواهد بود..» یعنی دلیل خاصی نداشته‌اند، از انگلیس بدشان می‌آمده، ریخته‌اند توی سفارتش... یک نکته‌ی بسیار خوبی که در بیانیه‌شان وجود داشت این بود که خودشان را «دانشجویان انقلابی» نامیده‌اند، و هیچ کجا ادعای مسلمانی نکرده‌اند... من واقعن ازین نکته که خودشان هم به آن تلویحن اعتراف کرده‌اند خوشم آمد. آخر اسلام هیچ وقت آدمی را به خاطر کار نکرده مجازات نمی‌کند... و صفت «انقلابی» را به درستی به کار برده‌اند...
طنز ماجرا البته بند اخر بیانیه‌شان و بیانیه‌ی وزارت امور خارجه است. این اباشر در بند آخر گفته‌اند که سفارتخانه انگلستان را به موزه روباه پیر تبدیل خواهند کرد... چه آینده نگری کلانی! به قرعان!!!
سفارت هر کشوری در کشور دیگر بخشی از خاک آن کشور محسوب می‌شود. یعنی محدوده‌ی سفارت انگلستان خاک انگلستان محسوب می‌شود و هر گونه تجاوز به این محدوده تجاوز به خاک کشور انگلستان تلقی می‌شود.
وزارت امور خارجه وقتی زامبی بازی این اباشر و بالارفتنشان از دیوارهای سفارت و در و پنجره شکستن و خفت کردن ۶نفر انگلیسی را دید بیانیه از خودش در کرد که: «وزارت امور خارجه ضمن احترام به قوانین و مقررات بین المللی و با تاکید بر مصونیت اماکن دیپلماتیک، بر تعهد دولت جمهوری اسلامی ایران به حفاظت و صیانت از اماکن و ماموران دیپلماتیک تاکید می‌نماید.»
واقعن از یک دولت انقلابی چنین بیانیه ای بعید بود... البته من به انتظار می نشینم تا رییس جمهور انقلابی ما حمایت 444روزه ی خود را آغاز کند...

  • پیمان ..

نظرات (۳)

"بربریت، ورژن2011"
همان هایی که 33 سال پیش باب سفارت اشغال کردن را باز کردند هم احمق بودند. چه برسد به اینها. هنوز هم داریم هزینه می دهیم. هم آنها و هم ورژن 2011 شان فکر می کنند هوش سیاسی بالایی دارند و بیشتر از مسئولین احمق و ترسو می فهمند و اقدام انقلابی می کنند تا آقایان دولتی و حتی مرحوم امام را در مقابل عمل انجام شده قرار بدهند. البته تجربه پلیس بیشتر بیشتر شده و تا شش عصر همه شان را بیرون کرده اند بروند خانه هاشان. نتیجه هم شده یک عمل نمادین مسخره و به درد نخور!
طنز ماجرا هم اینجا است که مجلس رای داده سفیر انگلیس برود خانه اش. حالا اینها آنجا چکار می کرده اند؟
چقد خوشحالم که زامبی نیستم!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی