شاه شهیدان
من راستش با همهی شما غریبهام
احساس غریبگی میکنم بینتان
ریمل و رنگ طلایی موهای زنها و دخترهایتان را که میبینم احساس دروغ شنیدن میکنم
استرس وحرص و جوشتان برای جلو زدن از ماشین جلویی توی بزرگراهها و ترافیکهایتان را که میبینم ازتان میترسم
دلخوشیهایتان: ماشین شاسی بلندی که خریدهاید، دافی که بلند کردهاید، خانهای که خریدهاید، زیرابی که زده اید…
چیز دیگری هم هست؟
مشابه همین هاست دیگر…
راستش تازگیها به ولایت ما هم که میآیید، ولایت رنگ و بوی شما را میگیرد
توی ولایت خودم هم احساس غریبگی میکنم
شما که میآیید
شیخان ور شیخان ور نیست دیگر
پاتوق ماشینهایتان است برای قلیان سرای ترافیک
شیطان کوه دیگر شیطان کوه نیست
بام سبز هم همین طور
استخر هم همین طور
راستش دیگر توی لاهیجان هم احساس غریبگی میکنم
دقت کردید؟!
پیاده روهای شهر را کوچک دارند میکنند
برای عبورومرور سادهتر ماشینهایتان
پیاده روی بزرگ خیابانِ قبل از استخر
پیاده روی بزرگ جلوی ورزشگاه تختی
همهی این پیاده رو برای من پر از حسرتها و خوشیها بوده
میفهمید؟
حالا شده است خیابان...
از غریبهها البته احساس فهمیدن انتظار ندارم
حالا که ولایت را از من گرفتهاید
من باز هم فرار کردهام
بالا رفتهام
بالاتر
شماها آن طرفها پیدایتان نمیشود
چرا
یک چیزهایی یاد گرفتهاید
جادهی سیاهکل دیلمان را یاد گرفتهاید
ولی...
تا جنگل میآیید بالا
من خوشحال میشوم از نومیدی همهتان
جنگل که تمام میشود شما هم تمام میشوید
آن جنگل هم ارزانی شما
با آشغالهایتان نابودش کنید
اما
بالاتر نیایید
آن سوی دیلمان
همان جا که چوپانهای سبیلویش تفنگ سرپُر به دست توی جاده گوسفندها را به چرا میبرند،
همان جا که مردمانش سلامت را به گرمی علیک میگویند،
همان جا که بادهای خنک تو را به رهایی مطلق میرسانند،
همان پای کوه درفک،
همان امامزاده شاه شهیدان،
مراتع،
موجاموج علفهای سبز و بلند،
راه مالرو،
تک درخت پای کوه،
بله... من اینجاها احساس غربت نمیکنم
احساس غریبگی نمیکنم
به آسمان نزدیک ترم آنجا
از همهی آز و حرصتان هم رها و یلهام
شما را به خدا مشغول همان شیطان کوه و استخر و بام سبز و در نهایت جنگل سیاهکل باشید
شما را به خدا من را غریب دو عالم نکنید...
پس اوضاع تو خیلی بهتر از ماست...هنوز جایی رو داری
آره...برگشتم. مممم. خب کچل شدم از بس جواب پس دادم برای ننوشتنم توی این سپهرداد. وقتی که می نویسم هیچ کی براش مهم نیست ها ولی نمی نویسم اون وقت... بی خیال. برگشتم...
اونم که همیشه و هر وقتی نمی شه. امروز ظهر تلویزیون تبلیغ تله کابین لاهیجان رو پخش می کرد. تو دلم کلی فحش دادم. گندشان بزند...