در ستایش قطار
چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۸۹، ۱۰:۴۱ ق.ظ
تو میروی
تمام ایستگاه میرود
و من چهقدر سادهام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار ایستادهام
و همچنان
به نردههای ایستگاه رفته
تکیه دادهام!
تمام ایستگاه میرود
و من چهقدر سادهام
که سالهای سال
در انتظار تو
کنار این قطار ایستادهام
و همچنان
به نردههای ایستگاه رفته
تکیه دادهام!
قیصر امین پور
"- من در دهکدهاى در کنار دریاچه ارومیه به دنیا آمدهام. قطار از آنجا رد مىشد، قطار چیز عجیبى است. من هیچ وقت به قطار به چشم یک ماشین نگاه نمىکنم. قطار خیلى زنده است. فکر کنید چقدر خوب است که قطارى از کنار دریاچهاى رد شود. یک نم هم که باران بزند... شما هم که جاى من بودید شاعر مىشدید.- من که نه!... شما....- نه! هر کس جاى من بود شاعر مىشد. یک بار خبرنگارى از من پرسید، «لابد تمام بچههاى آن ده شاعر هستند!» من گفتم؛ آره!دروغ هم نگفتم.گفتند چرا مشهور نشدند؟ گفتم لابد بلد نیستند به تهران بیایند.طبیعت در شاعر کردن انسانها خیلى تاثیر دارد. قطار خیلىخوب است. اسب هم... من اصلا دنیا را بدون قطار نمىتوانم تجسم کنم. اصلا!"
از مصاحبه ی رسول یونان با مریم منصوری
"از میان تمام وسایل نقلیه ی مسافرتی قطار احتمالن بهترین مددکار اندیشیدن است. مناظر بیرون به هیچ وجه یکنواختی بالقوه ی مناظر بیرون کشتی یا هواپیما را ندارد. سرعتش به حدی است که مجال درگیر شدن به آدم نمی دهد و در عین حال چنان کند است که چیزها را تشخیص می دهی. لحظه های کوتاه و برانگیزاننده ای از خلوت افراد را به ما می نمایاند، می گذارد دقیقن لحظه ای که زنی فنجانی را از قفسه ی آشپزخانه برمی دارد ببینیم، بلافاصله ما را از جلوی حیاطی عبور می دهد که مردی روی صندلی خوابش برده و بعد از مقابل پارکی می گذرد که کودکی توپی را که کسی برایش انداخته و ما نمی بینیمش می گیرد... از پس ساعت ها افکار رویایی در قطار ممکن است احساس کنیم به خودمان بازگشته ایم، به عبارت دیگر به احساسات و افکاری که برای مان مهم هستند..."
هنر سیروسفر/آلن دوباتن/گلی امامی
و ایران سرزمینی است که خیلی خیلی جاهایش را نمی توان با قطار رفت...
مرتبط: قطارباز
که قطاری زیر باران ایستاده باشد ؟؟؟(پابلو نرودا) پابلو نرودا هم انگار قطاربازی بوده واسه خودش...
دوباره یه جا دیگه هم میگه "ایا قطارهایی که راه گم کرده اند از خجالت اب شدند؟؟"