امید
چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۸۹، ۰۴:۲۳ ق.ظ
هی می گوید: نرو.
هی می گوید: سعی بیهوده نکن.
هی می گوید: باور کن آن بالا هم هیچ خبری نیست. آن بالا هم چیزی نیست...هی می گوید نرو...
تو از کجا می دانی؟!
شاید آن بالا خبرهایی باشد.
شاید آن بالا سرزمین های دیگری باشند...
شاید آن بالا آدم هایی دیگر باشند
و روزگاری رنگین
و اتفاقاتی دیگر...
من هم نمی دانم. همه ی "شاید شاید" گفتن هام هم از همین ندانستن است.
اما تو هم نمی دانی.
پس هی نگو که نرو...
تهمتن، دوست دارم انگار کنی راوی این نوشته بوده ای... تولدت مبارک...
پیرهون هم که برام مثل گالیله ارزشمنده یه چیزایی در این مورد گفته نظریش جالبه