جنبش دانشجویی
2) سه راه تهرانپارس محل توقف مینی بوس های خط تهران بومهن رودهن است. حوالی سال های 79-1378 کرایه ی مینی بوس ها ده تومان زیاد شد. دانشجویان دانشگاه آزاد رودهن در اعتراض به این اقدام یک روز به دانشگاه نرفتند و همگی چهارزانو نشستند کنار پیاده رو و یک صف بسیار طولانی را به وجود آوردند. این اقدام اعتراضی شان باعث ترافیک شدیدی در آن روز شد. اما قیمت مینی بوس ها سرجای خودش برگشت.
3) این روزها همه چیز دارد گران تر و گران تر می شود. از کرایه ی صدتومانی اتوبوس ها که بیست وپنج درصد افزایش یافته تا قیمت شیر یارانه ای که از 250تومان شده 350 تومان و...
4) اولین فیلمی که "دیوید لینچ" کارگردان شهیر آمریکایی ساخت اسمش بود: "کله پاک کن". بعد از نمایش فیلم شایعه ای عجیب در مورد تاثیر دیوانه کنندهی آن شکل گرفت: گفته می شد که صدای وزوزی در فرکانس فوق العاده پایین به حاشیه ی صوتی فیلم افزوده شده است تا بر ذهن و ناخودآگاه تماشاگر تاثیر بگذارد. این صدا اگرچه محسوس نبود اما احساسی بد در تماشاگر برمی انگیخت و گاه باعث تهوع هم می شد.
می خواهم بگویم حال و احوال این روزهای دانشگا و دانشجو یک جورهایی شبیه آن فیلم لینچ شده است. تماشگر فیلم را بگیرید مسئولان حکومتی و کسانی که ید قدرت در دست آن هاست. شخصیت های فیلم و آن هایی که دارند حرف می زنند بچه های بسیج و طرفدار حکومت اند که یکه تازی می کنند و تماشاگر فیلم گفته هایشان را دنبال می کند و خشنود می شود از شنیدن قصه ای باب میلش. اما عده ی انبوهی در این فیلم هستند که حرف نمی زنند. نمی توانند حرف بزنند یا جرئتش را ندارند یا... آن ها فقط یک صدای وزوزاند. صدای وزوزی که به ناچار افزوده شده. تماشاچی از این صدا بیزار است. تا حد امکان سعی کرده نگذارد حرف بزنند و صدای شان را تا حد امکان پایین آورده. تا حدی که دیگر محسوس نیست. ولی این صدا هنوز هست. مثل یک وزوز هست.
این صدا این روزها به چیزی اعتراض نمی کند. ولی هست. و شاید تاثیر ویران کننده ای بر تماشاچی فیلم بگذارد... البته فقط شاید!