طناب کشی کودکان ژاپنی
چند روز پیش وقت افطار همینطور که داشتم بین کانالها سگچرخ میزدم، رسیدم به خبر بیست کانال چهار. داشت خبرهای تصویری را پخش میکرد. پایین صفحه نوشتهبود: طنابکشی کودکان ژاپنی.
داشت تصاویری از شصت هفتاد تا بچهی ژاپنی(در حد پیشدبستانی یا کلاس اول دوم) نشان میداد که تقلا میکردند و همگی با هم طنابی را میکشیدند. انگار مسابقهی طنابکشی. کنارشان هم چند تا زن و مرد(پدرومادرهایشان یا شاید مربیهایشان) آنها را تشویق میکردند. دختربچهها و پسربچهها همه با هم داشتند زور میزدند تا طناب را بکشند. بعد در ادامهی تصویر یک هواپیما را نشان داد که طناب را به آن بسته بودند. یک هواپیمای مسافربری بود به گمانم. چیز غولپیکری بود. طوری که قد بچهها اندازهی چرخ هواپیما هم نمیشد. بچهها همانطور تقلا کردند و تلاش کردند تا بالاخره هواپیما شروع به حرکت کرد...
از این کار ژاپنیها بینهایت خوشم آمد. آنها با این برنامه دو تا چیز خیلی بزرگ را یاد بچههایشان میدهند. نه، "یاد دادن" عبارت خوبی نیست. بهتر است بگویم با این برنامه دو تا ویژگی خیلی بزرگ را در بچههایشان بهوجود میآورند.
یکیاش "بزرگ فکر کردن" و "نترسیدن از چیزهای بزرگ" است. قد تکتک بچهها اندازهی چرخ آن هواپیما هم نمیشد. آنها در مقابل آن هواپیما پشه بودند. ولی به آنها گفتهشده بود که شما باید این هواپیما را حرکت بدهید. این هواپیما هرچه قدر هم که بزرگ است شما میتوانید آن را حرکت بدهید. و وقتی بچهها هواپیما را حرکت دادند مطمئنن این جمله هم در ذهنشان نقش بسته که: ما باید هواپیماها را حرکت بدهیم...
دومیاش "اتحاد" و "کار گروهی" است. آن بچهها همگی "با هم" توانستند هواپیما را حرکت بدهند. آنها یک کار گروهی موفقیتآمیز کردند. هر یک از آنها نهایت سعی و تلاشش را کرد. اما این سعی و تلاش را در قالب یک گروه و برای یک هدف مشترک با خیلی های دیگر انجام داد، نه به تنهایی. آنها فهمیدند که کارهای بزرگ را اگر نمیشود به تنهایی انجام داد با همکاری و اتحاد گروهی میشود انجام داد...
از "طنابکشی کودکان ژاپنی" بسیار لذت بردم!
امیدوارم حالت خوب باشه
خوشحال میشم یه سری به وبلاگم بزنی و به سوالی که پرسیدم جواب بدی.
مرسی
منتظرم