نیازها
همهی نیازهای بشر در یک مرتبه قرار ندارند. بلکه این نیازها سلسله مراتبیاند. بهطوریکه اگر بعضی از آنها برآورده نشوند بعضی دیگر اصلن سربرنمیآورند و تا این بعض دیگر برآورده نشوند بعضی دیگر ظهوروبروز نمیکنند .
آبراهام موزلو، روانشناس آمریکایی، در کتاب خود "انگیزش و شخصیت"، نیازهای بشر را در پنج دسته تقسیمبندی کرد و گفت که این نیازها سلسله مراتبی اند:
شدیدترین و مبرم ترین و فوری و فوتیترین نیازها نیازهای فیزیولوژیک به غذا، آب، اکسیژن و روابط جنسیاند.
اگر نیازهای فیزیولوژیک برآورده شوند نیازهای مربوط به ایمنی و امنیت سربرمیآورند و آدمی درصدد جستوجوی محیط های امن و ایمن برمیآید.
سپس نوبت نیازهای مربوط به عشق و تعلق خاطر و وابستگی میرسد و آدمی مشتاق دوست، عاشق و معشوق و جایگاه گروهی میشود.
آنگاه نیازهای مربوط به عزت و حرمت پدید میآیند و آدمی طالب عزت نفس، احترام دیگران، حیثیت و شان، دستاوردها و موفقیتها میشود.
و سرانجام و تنها درصورتی که همهی نیازهای چهارگانهی قبلی به وجهی معقول برآورده شده باشند نیاز به خودشکوفایی پدیدار میشود.
موزلو بعدها نیاز ششمی فراتر از نیاز به خودشکوفایی نیز قائل شد و آن نیاز به فراتر رفتن از خود(خودفراروی) است که آن را فطری و برای سلامت روانی کامل همهی انسانها ضروری میدانست.
%%%
یکی از بدیهایم این است که خیلی از حرفها و جملههایی که در ذهنم ماندگار میشوند یادم میرود از زبان چه کسانی شنیده ام یا در کدام کتاب خوانده ام. دبیرستان که بودم نظریهی نیازهای بشری موزلو را یکی از معلم ها خیلی دست وپاشکسته گفته بود. یادم است اصلن به این نام و با این شکل و شمایل نگفته بود. بحث نیازجنسی که پیش آمده بود شروع کرده بود به گفتن الویت بندی نیازها در کشور سوئد و یادم است فقط در درجه ی اول بودن نیازجنسی خیلی برایش مهم بود و بقیهی نیازها را نگفت...جلیلی بود یا بیات خانی یا شاید مسترنیکزاد...نمیدانم. مهم نیست. مهم این است که خودفراروی ام آرزوست!