مرگ بر آزادی!
اگر تنها نباشم هرگز برای مسافرت اتوبوس را انتخاب نمیکنم. از بس با اتوبوسها ماجرا داشتهام که دیگر هیچ اعتمادی بهشان ندارم. سوار ماشین خودم میشویم و میرویم. شبرو رفتن یا روزرو توفیری ندارد برایم. میروم. ولی وقتی تنها باشم برایم صرفهی اقتصادی ندارد.
و از اول سال تا به حال 8-9باری مجبور شدهام با اتوبوس بروم...
از هر دو ترمینال آرژانتین و آزادی هر شب به مقصد لاهیجان و شرق گیلان اتوبوس وجود دارد. ولی برای من ترمینال آزادی نفرتانگیز است. چه بخواهم از تهران به سمت لاهیجان بروم و چه بخواهم از لاهیجان به تهران برگردم, ترمینال آزادی نفرتانگیز است...
ترمینال آزادی حاصل یک دید کوتاهمدت احمقانه در مجموعهای از آدمهای بهدردنخور است.
وقتی از بیآرتی پیاده میشوی تا بخواهی به ساختمان اصلی ترمینال برسی حداقل 30 نفر از تو میپرسند کجا میخواهی بروی. ای کاش فقط سؤال باشد. دستت را میگیرند. ساکت را انگولک میکنند. به زبان محلی خودشان چیزی بارت میکنند. دنبالت راه میافتند. هر چه قدر هم محلشان ندهی تا حداقل 10 متر آویزانت میمانند. نمیدانم. مسافر تور زدن و دلالی مسافر کردن چهقدر مگر درآمد دارد؟
وقتی از شهرستان هم برمیگردی همین اوضاع هست فقط از نوع مسافرکشیاش. مسافرکشها آویزانت میشوند. 30 نفر به ازای هر قدمی که برمیداری ازت میپرسند کجا میروی. وقتی به اولی جواب نمیدهی, دومی دوباره میپرسد. به دومی که جواب نمیدهی سومی خودش را آنجلینا جولی فرض میکند میآید رخبهرخ و سینه به سینهات که کجا میخواهی بروی. چهارمی میخواهت گولت بزند: هر جای تهران بخواهی بروی با 10 هزار تومان میبرمت و...
اما احمقانهتر وقتی است که سوار اتوبوس مثلاً ساعت 11 شب میشوی. حرکت نمیکند. ساعت میشود 11:30. تعداد مسافرها از 18 نفر میرسد به 19 نفر. حرکت نمیکند. ساعت میشود 12 شب. به زور اعتراضها و تبدیل مسافرها از 18 نفر به 20 نفر حرکت میکند. چه حرکت کردنی؟ بعد از این که از ترمینال خارج شد چند بار باید دور میدان چرخ بزند تا مسافر تور کند. بعد تا کرج در هر توقفگاهی که بگویی میایستد تا اتوبوسش را پر از مسافر کند. همهاش علافی... و بعد هم برای اینکه جبران علافی کرده باشد به وحشیانهترین طریق ممکن میرانند...
دیدگاه کوتاهمدت و نوک دماغی تعاونیها و رانندههای ترمینال آزادی هم خودشان را اذیت میکند و هم مسافران را.
آرژانتینیها به این شعور رسیدهاند که به فقط یک شب فکر نکنند. به چند هفته و چند ماه فکر کنند. رازش چی است؟
به موقع حرکت کردن.
در ترمینال آرژانتین وقتی تو بلیت ساعت 1:30 شب میخری, نهایتاً ساعت 1:40 آن هم به خاطر تأخیر خود مسافرها حرکت میکند. اگر مسافرها به موقع حاضریراق شوند که ساعت 1:30 شب حرکت میکند. رفتار جالبی که دیدهام این است که تعداد مسافرها مهم نیست. حتی اگر 4 نفر سوار اتوبوس شوند, باز هم حرکت میکند. سر ساعت 1:30 حرکت میکند.
و قشنگیاش این است که میدان آرژانتین مثل میدان آزادی نیست که با دور دور کردن بتوانند مسافر تور بزنند. راننده حرکت میکند. چون دستور مدیریت ترمینال آرژانتین است که توقف نداشته باشد. که تأخیر نداشته باشد.
احتمال ترمینال آرژانتین و مجموعهی مدیریتیشان به خاطر این حرکت چند ماهی ضرر دادهاند. اما الآن وضعیت چگونه است؟
من دو بار وسط هفته خواستم بروم لاهیجان. ناگهانی شد و در طول روز مشغول بودم و باید شبانه میرفتم. صرفهی اقتصادی به کنار, خستگی هم نمیگذاشت سوار کیومیزو شوم و سریع بروم و برگردم. رفتم ترمینال آرژانتین. همهی بلیتهای ساعتهای مختلف به مقصد لاهیجان و حتی رشت فروش رفته بود و جای خالی نداشتند... به ناچار رفتم ترمینال آزادی. آنجا فقط 6 نفر مسافر بودیم. بعد از دقیقه 1ساعت و نیم تأخیر و انتظار تعداد مسافرها به 9 نفر رسید و اتوبوس حرکت کرد...
ترمینال آزادیها هنوز به این شعور نرسیدهاند که مشتریهایشان یک تعداد ثابتیاند. اگر آنها خوب ارائهی خدمات نکنند این مشتریها فقط یک بار سوار اتوبوسشان میشوند. دیگر برنمیگردند... هنوز در حال و هوای دههی 60 به سر میبرند که مسافر باید دریوزهی راننده باشد و نه بالعکس. تنها تغییری که نسبت به دههی 60 کردهاند احساس نیاز به بازاریابی سنتی بوده. اینکه در فاصلهی ایستگاه بیآرتی آزادی تا ساختمان ترمینال علافهایی را به جان مسافرها بیندازند تا به قولی مسافر تور بزنند. هنوز به این سطح از شعور نرسیدهاند که به موقع حرکت کردن در طولانیمدت بر ایشان باعث تضمین مشتری میشود.
رفتارهای بعدی رانندههای ترمینال آزادی در راستای همین رفتار مدیریتی است. آدم میماند محکومشان کند یا دل بسوزاند...
رانندهی ترمینال آزادی بعد از دهها دقیقه تأخیر 5 نفر را در ترمینال به مقصد لاهیجان سوار میکند. بین راه هم به قصد کسب سود به ضرب و زور و 1000 توقف 10 نفر دیگر به مقصد رشت سوار میکند.
اتوبوسی که قرار بوده یکراست برود لاهیجان, حالا باید رشت هم برود. این یعنی خودش حداقل 1 ساعت تأخیر در رسیدن به مقصد. بعد که میرسد به رشت, زورش میآید به خاطر 5 نفر تا لاهیجان هم براند. تعهد خدمت؟ ها ها ها..
چه کار میکند؟ آن یکی رفیقش که ترمینال آرژانتین کار میکند مجبور است برود لاهیجان. اتوبوسش هم خالی است. شما را پیاده میکند و سوار اتوبوس دوستش میکند و خداحافظ. توی بلیت اسم اتوبوس او درج شده, ولی تو با اتوبوس دیگری به مقصد میرسی... جای اعتراض هم نداری. نمیخواهد. وقتی نخواهد نمیبرد... نظام پرداختهای ترمینال آزادی بر اساس تعداد مسافر است. وقتی پولی که به او میدهند آنقدر ناچیز بوده دیگر تعهد خدمتی نمیشود ازش انتظار داشت.
بالعکسش هم هست. طرف تا قزوین میبرد. و بقیهی مسیر بایست سوار یک اتوبوس دیگر شوی تا به تهران برسی...
هیچی... حلقههای فضیلت و رذیلت همه جا هستند. در مرکز حلقهی ترمینالها مشکل پر نشدن صندلیهای اتوبوس است و ضرر و زیان خالی حرکت کردن اتوبوسها. برای حل آنها دو راه حل وجود دارد. راهحل کوتاهمدت: تأخیر در حرکت و انتظار برای از راه رسیدن مسافران دیگر و پر کردن اتوبوس. و راه حل اساسی: به موقع حرکت کردن که مشکل را با تاخیری چند ماهه حل میکند. فقط بدیاش این است که راه حل کوتاهمدت اعتیادآور است و توجه به راه حل اساسی را به کل از بین میبرد.
در ترمینال آزادی حلقهی رذیلت به شدت کار میکند و تنها باید از آن تا جای ممکن دوری کرد..
- ۳ نظر
- ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۳۹
- ۱۲۱۱ نمایش