تاریکی حق ما نیست
پیادهروها تاریکاند. همهشان از دم تاریکاند. از همان میدان ولیعصر که بپیچی توی بلوار کشاورز بعد از آن چند مغازهی اول خیابان یکهو تاریکی تو را میگیرد. یکهو میبینی که آدمها سایهاند. درختها هستند. پیادهروی بزرگ هست. هوای خنک پس از باران هست. ولی همه چیز فقط سایه است. چراغی اگر هست، تیربرقی اگر هست خم شده به سمت خیابان. به جای این که خم شده باشد سمت پیادهرو که آدمها جلوی پایشان را ببینند خم شده به سمت آن چهارچرخههایی که خودشان به اندازهی 10متر جلوترشان نور دارند. خیابان روشن است. ولی پیادهرو... وقتی میپیچی توی خیابان فلسطین یا خیابان قدس یا خیابان نادری وضع بدتر میشود. یکهو میبینی پیادهرو در تاریکی مطلق فرو رفته است. یکهو میبینی پایت صاف رفته توی برکهی آبی که از باران عصرگاهی درست شده و در تاریکی گم شده و پشنگههای آب گند زدهاند به پاچههای شلوارت. یکهو ترس میگیردت که آن مرده که دارد از روبهرو میآید چاقوکش نیست؟ قرار نیست چاقو را بگذارد بیخ گلویت و توی تاریکی پیادهرو لختت کند؟! نگاه میکنی به آن تیر چراغ برقی که با نور زردش وسط خیابان را برای ماشینها روشن کرده اما...
من شبها که از خیابان نادری میآیم پایین همیشه به این تاریکی فکر میکنم. به آدمهای توی بلوار کشاورز فکر میکنم. به پسرها و دخترها. به مردهای خسته. به پیرمردهای آرام. به زنهای دونده. همهشان موبایل دارند. موبایل بیشتریهایشان چراغ قوه هم دارد. چرا کسی به تاریکی پیادهروهای تهران اعتراض نمیکند؟ مثلن یک هفتهی تمام عابران بلوار کشاورز به محض این که وارد پیادهرو شدند چراغقوههای موبایلشان را روشن کنند و تا آخر بلوار با چراغ روشن راه بروند. این ماشینهای لعنتی مگر چراغ ندارند؟ روشنایی باید از آن عابرپیاده باشد.... مثلن یک هفته همه با چراغ قوهی روشن حرکت کنند. پیادهروها روشن میشوند. هر عابرپیاده تبدیل میشود به یک کرم شبتاب نازنین که آرام آرام خیابان را طی میکند. منی که در تاریکیها گم و گور میشوم با نور چراغ قوهی موبایلم بودنم را داد میزنم. بعد باید روزنامهها شبها از بلوار کشاورز عکس بگیرند. تلویزیونها بیایند فیلم بگیرند. بگویند عابران پیاده در اعتراض به تاریکی پیادهروهای تهران یک حرکت اعتراضی زیبا را راه انداختهاند... بعد بیایند مصاحبه کنند با عابران پیاده. عابران پیاده بگویند که ما هستیم. لعنتیها ما هستیم. برای چه باید همهی امکانات برای این ماشینهای لعنتیِ هوا گه کن فراهم باشد؟ باید تیر برقها برای ما خم شوند... چرا عابرپیاده باید این قدر مظلوم باشد؟! تاریکی حق ما نیست... و...
پس نوشت: عکس از فلیکر Hamid Habibollah
- ۱۰ نظر
- ۰۴ آذر ۹۲ ، ۱۸:۲۶
- ۱۰۰۳ نمایش