کرونا هم ما را نجات نداد!
1- اقتصاددانها عاشق شوکها هستند. شوکها به آنها این فرصت را میدهند که تأثیرات دو رویکرد متفاوت را اندازهگیری کنند. مثلا میخواهند تأثیر نیروی کار مهاجر بر نرخ بیکاری افراد بومی یک کشور را بررسی کنند. باید بگردند ببینند در کدام برهه از تاریخ به یک باره تعداد زیادی نیروی کار مهاجر وارد یک کشور شدهاند. مدلسازی کنند و وضعیت قبل و بعد را بسنجند و نتیجه بگیرند.
مثلا میخواهند ببینند دورکاری بر اقتصاد یک کشور چه تأثیری میگذارد. آیا دورکاری باعث افزایش بازده کاری میشود؟ آیا باید در مشاغل آینده به دورکاری بیشتر فکر کرد؟ در حالت عادی اندازهگیری این کار ممکن نیست. اما وقتی کرونا عالمگیر میشود و همگان دورکار میشوند، اقتصاددانها شروع میکنند به بشکن زدن. آنها حالا در شرایط واقعی میتوانند انواع و اقسام آزمایشها را برای سنجش اثرات دورکاری در محیط واقعی انجام بدهند.
به نظرم، کرونا در مورد طرحهای ترافیک شهر تهران میتواند چنین نقشی داشته باشد. چند روزی است که طرح ترافیک تهران به کل برداشته شده است. حالا میتوان سنجید که واقعا طرح ترافیک از اختراعات مسخرهی مدیریت شهری بوده یا نه؟!
۲- خب، من اقتصاددان نیستم. استاد دانشگاه هم نیستم. ولی امیدوارم که در آیندهای نزدیک جمعی از اساتید و دانشجویان برای سنجش اثرات طرح ترافیک با متر و شاغول علمی آستین بالا بزنند. اینجا فقط میخواهم روایت شخصی ارائه بدهم...
ناصر تقوایی یک فیلمی دارد به اسم نانخورهای بیسوادی. سال ساخت این فیلم ۱۳۴۵ است. تقوایی ۲۵ساله، دوربین زده بوده زیر بغل رفته بوده کنار اداره پست و داستان زندگی چند نفر از میرزابنویسهای اطراف اداره پست را مستند کرده بود. بیسوادها زیاد بودند. راه ارتباطی هم آن موقعها نامه بوده. شهرستانیهایی که آمده بودند تهران میخواستند خانوادهشان را از حال و احوالاتشان باخبر کنند. و همین بیسوادی باعث شکلگیری شغل میرزابنویسی شده بود...
تقوایی جوانتر از این حرفها بود که بردارد تمام نانخورهای پدیدهی بیسوادی را به خط کند. فقط به میرزابنویسها پرداخته بود. اما حقیقت این است که حتی شومترین پدیدههای اجتماعی هم برای خودشان نانخورهایی دارند. نانخورهایی که وضعیت افتضاح موجود منبع رزق و روزیشان است.
طرح ترافیک تهران هم از آن پدیدههاست که نانخور زیاد دارد. شناخت همهی این نانخورها را واگذار میکنم به همان اساتید و دانشجویان. آنها باید دقیق کار کنند.
من در طول زندگیام در شهر تهران طرح ترافیک نخریدهام. چون تعداد روزهایی که در طول سال از ماشین شخص در این شهر استفاده میکنم به انگشتان دستم هم نمیرسد. ولی برای همین انگشتشمار تردد هم هر سال به شهرداری عوارض پرداخت میکنم. پولی که همیشه زورم آمده. ۹۰ درصد استفادهی من از ماشینم در جادههای ایران است. آن هم که هر جادهای رفتهام درجا عوارضش را پرداختهام. چرا منی که دود ماشینم را توی هوای تهران ول نمیدهم باید به اندازهی کسی که هر روز هر روز در این شهر ماشینسواری میکند عوارض پرداخت کنم؟!
۳- زدم به جاده خاکی... بگذریم. سال گذشته در تهران طرح ترافیک برقرار بود. امسال در تهران به دستور وزارت بهداشت طرح ترافیک برقرار نیست. دیروز برای جلسهای مجبور شدم سوار بر ماشینم شوم و به آن طرف شهر بروم و برگردم. از ترافیک غروبگاهی وحشت داشتم. ولی... خیلی سریعتر از آنچه فکرش را میکردم رفتم و برگشتم. پارسال دقیقا همچه روزهایی برای رفت و برگشت با تاکسی و ون ساعتها در ترافیک میماندم.
برداشته شدن طرح ترافیک باعث شده بود انتخابهای مردم برای رفت و برگشت به خانهشان بیشتر شود. باعث شده بود آنها برای رفت و آمد فقط یک گزینه (خیابانهای و اتوبانهای خارج از طرح) نداشته باشند. افزایش حق انتخاب برای عبور و مرور باعث روان شدن ترافیک شده بود.
شاید بگویید دلیلش حتما کاهش تعداد خودروها در شهر بوده است. ولی نگاه کردن به متوسط شاخص آلودگی هوای تهران نشان میدهد که ماشینسواری تهرانیها نه تنها کم نشده بلکه زیاد هم شده. مقایسهی ۲۶ روز اول فروردین امسال با سال گذشته نشان میدهد که تعداد روزهای هوای پاک برای تهران به طور محسوسی کاهش یافته. اگر بخواهیم دقیقتر ثابت کنیم، میتوانیم کیفیت هوای تهران در روزهای ۱۵ تا ۲۶ فروردین امسال و پارسال را مقایسه کنیم. تهران در سال ۱۳۹۹ حتی در روزهای بارانی هم طعم هوای پاک را نمیچشد. چون همه ماشین سوار میشوند. اما این به معنای این نیست که هوای تهران آلوده شده است. تهران در سال ۱۳۹۹ در اکثر روزها در مرز بین هوای پاک و سالم قرار دارد. در سال ۱۳۹۸ هم همواره تهران در مرز بین هوای پاک و سالم قرار داشت و به صورت ناپلئونی به هوای پاک میرسید. هوای پاک در تهران یک افسانه است در حقیقت. نسبت به سال گذشته فقط ۵-۶واحد افزایش آلایندگی وجود دارد.
البته که هنوز برای قضاوت زود است و باید دادههای بیشتری جمعآوری شود. اما چیزی که من میبینم این است که برداشته شدن طرح ترافیک و شناور شدن ساعات کاری مردم، عملا ترافیک قفل را از بین برده.
۴- مارشال بروک استاد اقتصاد دانشگاه استنفورد است. او در مورد تغییرات آب و هوایی و اقتصاد تحقیق میکند. بعد از گسترش کرونا در چین نشست و نقشههای ماهوارهای ناسا را بررسی کرد. دید که به خاطر قرنطینه در چین، هوای این کشور نسبت به سالهای گذشته به طرز محسوسی بهتر شده. دادههای این طرف و آن طرف را جمعآوری کرد. او یک اقتصاددان بود و کرونا فرصتی برای سنجش. مدلهای اقتصادیاش را ساخت و برآوردها را انجام داد. برای خودش هم باورکردنی نبود. قرنطینه در چین و توقف فعالیتهای صنایع باعث شده بود که جان حداقل ۵۰هزار نفر در چین نجات پیدا کند. آلودگی هوا مرگ پنهان و خزنده است. اگر هوای چین مثل سابق بود ۵۰هزار نفر به خاطر بدی هوا جان خودشان را از دست میدادند. اما کرونا باعث نجات جان حداقل ۵۰هزار نفر شده بود. کرونا در چین حدود ۳۰۰۰نفر را طبق آمارهای رسمی کشته بود و یک اقتصاددان همیشه سود و ضررها را میسنجد دیگر... کرونا در چین یک پدیدهی مثبت بود!
۵- پوریا ناظران عکسی در کانال تلگرام خودش گذاشته از شاخص دی اکسید نیتروژن هوا از ۱۲ اسفند تا نیمههای فروردین امسال در چند شهر بزرگ جهان. در بعضی شهرهای جهان تفاوت به شدت محسوس است. اما در مورد تهران هیچ تغییر خاصی رخ نداده. ناظران نتیجه گرفته که تهران نسبت به ۷ کلانشهر دیگر جهان کمترین کاهش فعالیت اقتصادی را داشته است... یعنی کرونا هم عملا باعث نجات جان تهرانیها از آلودگی هوا نشده.
- ۲ نظر
- ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۲۰:۵۱
- ۳۳۷ نمایش