مستند قصه ها
زمان: چهارشنبه (۳۱فروردین) - پنج شنبه (۱اردیبهشت) - جمعه (۲اردیبهشت) ساعت ۱۳-۱۵-۱۷-۱۹
مکان: سالن اتوبوسی سینما سپیده
۲-مستند قصهها قدیمی است. خیلی قدیمی. برای سال ۱۳۸۰. قبل از اینکه هوشنگ مرادی بنشیند کتاب «شما که غریبه نیستید» را بنویسد و بعدترها بنشیند با کریم فیضی ۴۷۰صفحه مصاحبه کند و از زندگیاش بگوید. از زندگی پر رنج و پر فراز و نشیبش. از شبها و روزهای سختی که گذرانده. اما... یک جایی از فیلم مرادی کرمانی برمی گردد میگوید: شاید این فیلم وصیت نامهی من بشود... جاهایی از فیلم میرود پیش دوست دکترش و از قرصهایی که باید بخورد و وضعیت قلبش میشنود... یک جورهایی میشود گفت، فیلم قصهها نسخهی اولیه و الهام بخش کتاب «شما که غریبه نیستید» است. مرادی اول فیلم از کودکی خودش شروع میکند. از روزهای بیمادری. بعد یک سخنرانی ازش پخش میشود و او از گمشدهی همیشگی داستانهایش میگوید: مادر...
قصهها فیلم جدیدی نیست. ده سال آخر زندگی هوشنگ مرادی کرمانی را روایت نمیکند، اما دیدنی است. از روزهای کودکی مرادی قصهها میگوید. از قصههایی که مرادی بعدها نوشتشان. روزهای شیرین جایزه گرفتن و روزهای سخت آوارگی و زندگی در زیرزمینها و زیرپلهها. از خانوادهی هوشنگ مرادی هم میگوید. از همسرش که چه قدر شاکی است از اینکه نام هوشنگ مرادی این قدر بزرگ است که او در سایهاش فراموش شده. از بچههایی که از حساس بودن پدرشان در وقتهای نوشتن لذت نمیبرند و...
۳-راستش من هوشنگ مرادی کرمانی را که میبینم از خودم خجالت میکشم. آن همه رنج و زحمتی که او کشیده... او کجا ما کجا؟!