دادا میرحسین

 

میلیون نفر ایرانی چهارشنبه شب چشم به تلویزیون ها دوختند تا مناظره محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری و میرحسین موسوی آخرین نخست وزیر ایران و جدی ترین رقیب انتخاباتی احمدی نژاد را شاهد باشند.
در این برنامه، رضا پورحسین، رئیس شبکه چهارم صدا و سیما که مدیریت مناظره را بر عهده داشت، ابتدا ایام رحلت امام خمینی (ره) را تسلیت گفت و دومین مناظره کاندیداهای انتخاباتی را آغاز کرد. این مناظره انتخاباتی بر اساس قرعه کشی قبلی با سخنان احمدی نژاد آغاز شد:
احمدی نژاد : من خدمت ملت بزرگ و سرافزار ایران سلام عرض می کنم و ایام رحلت امام خمینی(ره) را تسلیت عرض می کنم و برای ملت ایران سربلندی و عزت روافزودن مسئلت دارم.
موسوی: من هم خدمت مردم ایران سلام عرض می کنم و خوشحالم که از طریق این رسانه در خدمت شما هستم، وفات حضرت امام خمینی(ره) را که همه هویت ما از وجود مبارک ایشان است، تسلیت می گویم .
پورحسین: من نکته ای را عرض کنم ، هر یک از دوستان می توانند در مرحله اول 10 دقیقه صحبت کنند، در کل حدود 41 دقیقه وقت برای دوستان در نظر گرفته شده که بر اساس قرعه کشی آقای احمدی نژاد شروع کننده و آقای موسوی پایان دهنده مناظره خواهند بود.
قاعدتا هر کسی دارای دغدغه های ذهنی ، فردی و اجتماعی است که به عنوان کاندیدا در رقابت ریاست جمهوری حاضر شده است، مهمترین دغدغه های شما چیست ؟
احمدی نژاد: بسم الرحمن الرحیم. من ابتدا خدای بزرگ را شاکرم که فرصت داد یک دوره در خدمت ملت عزیز ایران باشم و از ملت خوبمان به خاطر همه حمایت ها و همراهی هایشان تشکر می کنم. یاد امام عزیز و شهدای بزرگوار، ایثارگران و آزادگان را گرامی می داریم که راه سربلندی را در برابر ما قرار دادند. انتخابات عرصه بسیار مهم تعیین سرنوشت است و مسئله انتخاب یک فرد نیست، بلکه انرژی گرفتن ملتی برای پرش به سمت قله های عزت، سربلندی و پیشرفت است. فضای انتخابات باید فضای شور و نشاط و سرشار از دوستی و برادری باشد.
در ابتدای عرایضم لازم است گله بکنم از برخوردهای بسیار غیرمنصفانه و ظالمانه بلکه دروغ پردازی های بزرگ و تخریب بی سابقه ای که علیه یک دولت انجام شده است. در طول تاریخ بعد از انقلاب چنین برخوردهایی نداشتیم، به گونه ای که در طول دوران فعالیت یک دولت چه در ایام انتخابات و چه در سایر زمان ها، اینقدر هجمه های سنگین علیه دولت سازمان دهی شود. به نظر می رسد دوستانی که تصمیم گرفتند وارد عرصه انتخابات شوند، از آنجا که احساس کردند، قدرت رقابت با این دولت را در هیچ یک از عرصه های سازنده و مثبت با این دولت ندارند، به ویژه در مورد خدمات ارزنده دولت که بی نظیر بود و اینکه کار این دولت به اندازه چند دولت بوده است، در عرصه های مختلف به ویژه در عرصه بین الملل و سیاست خارجی متاسفانه پیروزی های بزرگ ملت و خدمات دولت را انکار کردند. کاش به جای این تبلیغات سنگین و بی سابقه، برنامه ای ارائه می شد.در این تبلیغات به ملت ایران توهین شد که من متاثر شدم که چرا باید مردم را از خودمان نا امید کرده و خود را شیفته قدرت نشان دهیم. من علاقه مند به ورود به این بحث ها نبودم و 4 سال تحمل کردم و از همه توهین ها گذشتم و الان هم می گویم که از همه توهین ها می گذرم اما از توهین به مردم و توهین به انتخاب مردم و فهم و شعور آنها نمی گذرم و اجازه ندارم و مردم هم اجازه نمی دهند که وقتی حیثیت آنها مورد هجوم است، خادم آنها گذشت کند. در دیدارهای مردمی به طور گسترده از من می خواهند از حق آنها دفاع کنم از موضع آنها من باید ریشه این جفا ها و بداخلاقی ها را به مردم بگویم. قبلا وعده کرده بودم که بگویم. باورم این است که امروز آقای موسوی در برابر من نیست، بلکه سه دولت پی در پی در برابر من هستند : هم آقای موسوی است، هم آقای هاشمی و هم آقای خاتمی. این سه در گذشته با هم بودند. آقای موسوی از آقای خاتمی حمایت کرد و هم از آقای هاشمی، آقای خاتمی هم از آقای هاشمی حمایت کرد.این ها همه با هم بودند از روز اول تشکیل دولت هجوم ها بود برای ضربه زدن؛ البته مردم این ها را می دانند و جوان ها هم باید بدانند.من در برابر یک کاندیدا نیستم در برابر مجموعه ای هستم که با محوریت آقای هاشمی و همکاری آقای موسوی و خاتمی علیه من حرکت کردند. علت فشارهای سنگین به بنده در این چهار سال و فشارهای سنگین تر در ایام انتخابات به یک مسئله بر می گردد اینکه در این سه دوره یک ساختار اداری و حلقه های مدیریتی شکل گرفت که از مسیر انقلاب و ارزش های انقلاب فاصله گرفت، نه اینکه در این سه دوره خدماتی نشد اما آرام آرام جریانی شکل گرفت که خود را مالک ملت می دانست و مالک انقلاب و حاکم بر مردم و دست خود را در بیت المال و مسایل کشور باز می دید. آنها در انتخابات قبل، صف آرایی کردند اما ملت بر آنها غلبه کرد. در طول این چهار سال تلاش کردند دولت را ناموفق جلوه دهند و بشکنند. اما خدای متعال عنایت کرد و با حمایت مردم تا اینجا آمدیم. در انتخابات قبل، از داخل و خارج از رقیب من پشتیبانی شد. همان اوایل آقای هاشمی پیغامی برای یکی از پادشاهان حاشیه خلیج فارس فرستاد که شما نگران نباشید ظرف شش ماه این دولت ساقط می شود که بعد افرادی رفتند و توضیح دادند و تا حدودی این مسئله حل شد.معنای این حرف نشان دهنده طراحی های گسترده علیه دولتی است که در این مدت در خدمت مردم بوده و در مدت چهار سال افتخارات بزرگ در عرصه های داخلی و جهانی به وجود آورده است. امروز ملت با نشاط است: در عرصه های ملی ، فناوری ها و سیاست های خارجی. ظرفیت های ملت در حال شکوفایی است. امروز ملت ایران عزیز است و عزیزترین ملت هاست اما همه اینها نادیده گرفته می شود و سنگین ترین دروغ ها و تهمت ها در 4 سال گذشته به ویژه در سه ماه اخیر به دولت وارد شده است. من آقای موسوی را دوست دارم و به ایشان احترام می‌گذاشتم اما اتفاقات سه ماه اخیر قابل توجیه نیست.
آقای موسوی برای اینکه متوجه شویم در کشور مشکلات هست نیاز نداریم که یک بازیگر را در اتوبوس بیاوریم تا بفهمیم اعتیاد هست؟ شما چند تا سفر کردید و متوجه شدید در کشور مشکلات هست؟ آیا این مشکلات در 4 سال ایجاد شده است؟ پس 24 سال چی؟ یعنی گلستانی را دوستان شما و متحدان جنابعالی به من تحویل دادند و بنده آن را به خرابه ای تبدیل کردم و هیچ اتفاق مثبتی نیفتاده است؟ تازه معلوم شده بیکاری است ؟ شما 4 شهرستان رفتید و بنده همه ایران را رفته ام و اگر بنا باشد که از مشکلات مردم بگویم تمام وقت این مناظره باز هم کم است؟ تازه معلوم شده است آیا ما در گذشته بیکاری و اعتیاد نداشتیم؟ کارگاه ها مشکل نداشتند؟ مشکلات اقتصادی نبود؟ مشکلات کشاورزی نبود؟ مشکل صنعت نبود؟ همه این ها در این دوره ایجاد شده، کاش شما بر نامه ای ارائه می دادید.
من به شوخی در جایی گفتم خوب شد که من هم داوطب شدم وگرنه این 3 عزیزی که کاندیدا هستند،چه می خواستند به مردم بگویند؟ می خواهم به آنها بگویم الان هم رقابت بین 4 نفر نیست ؟ 3 نفر علیه یک نفر. همه مناظره روز گذشته هم علیه یک نفر بود. مناظره شب گذشته هم مناظره نبود. بلکه مناظره علیه یک نفر بود.این ها بر خلاف عدالت و منطق است.

ایران را دوست دارم
موسوی: تشکر می کنم. صحبت های خوبی مطرح شد که بنده به صورت روشمند پاسخ می دهم. اولا بنده دوست داشتم که آقای احمدی نژاد در کارشان موفق باشند و بنده وارد این عرصه نشوم و اگر چنین اعتقادی پیدا می کردم قطعا بر خودم لازم می دیدم در کاری که هستم باشم و وارد این عرصه نشوم. دو سه نکته می گویم و به اصل قضیه می پردازم. آقای هاشمی یا آقای خاتمی اشخاص بزرگی هستد که خودشان باید به آقای دکتر مناظره کنند و خودشان جواب هایشان را بدهند و بنده به خاطر خطری که احساس کردم وارد صحنه شدم و در مورد آن صحبت خواهم کرد و وارد دوران آقای هاشمی و خاتمی نخواهم شد.
بنده چهار سال از این مدتی که ایشان می فرمایند مربوط به بنده است که در زمان حضرت امام(ره) بوده است که اگر لازم باشد در مورد آن توضیح خواهم داد. من همیشه ایران را دوست داشتم و این عشق با همه ما قرین است و هیچ ایرانی نیست که به ایرانی بودنش افتخار نکند و نگران آینده ایران و مشکلاتش نباشد و ایران را بزرگ و سرافراز نبیند.
ما دوست داشتیم ایران نقشی داشته باشد به عنوان قدرت اول منطقه آبرویی داشته باشد و الگوی جهان باشد و برای همین هم انقلاب کردیم که ایران اسلامی بزرگ و تاثیر گذار باشد و بتواند در جهان اثرگذار باشد و پیام خود را به همه جهان برساند، منتهی در برخورد با حل مسائل کشور و اینکه ایران را به جایگاه واقعی خودش برسانیم من احساس می کنم دو نوع مدیریت می توان داشت : یک مدیریت بر اساس ماجراجویی و بی ثباتی ، رفتار های نمایشی و قهرمانانه، خودنمایی، خیال بافی و خرافه گرایی، پنهان کاری، خود محوری و قانون گریزی، سطحی نگری و روزمرگی و افراط و تفریط است و من بقیه بحث هایم را در این چهارچوب پیش خواهم برد. یک موردی هم هست که ما بر اساس متانت و رفتارهای منطقی و کارشناسی شده ، واقع بینی و خرافه ستیزی، شفافیت و صداقت ، قانون گرایی و اتکا به خرد جمعی، دور اندیشی و آینده نگری و اعتدال و میانه روی کار کنیم. اگر ما می خواهیم ایران نیرومند داشته باشیم، باید بر اساس رفتار دوم عمل کنیم و این مناسب تر است. بنده برنامه هایم را نوشته ام. 3برنامه و مناظره دارم که مورد علاقه مردم است و اینها را بر عکس آقای احمدی نژاد مکمل هم می دانم. این فرصتی است برای اینکه بنده نقطه نظراتم را بگویم و آنچه در این جلسه مهم است بگویم، انگیزه ام برای حضور در صحنه است.من در مورد آینده کشور با مدیریت حاکم موجود احساس خطر کردم.
بنده مستقیم به سیاست خارجی اشاره می کنم و یکی از مشکلاتی که ما داریم و بنده مورد به مورد صحبت می کنم که برای همه مردم قابل لمس باشد، کلی صحبت نمی کنم و به آنها نمونه نشان می دهم.
یکی از مشکلات ما عدم تناسب شعارها با عمل است. این شعارها بیشتر جنبه اسطوره پردازی و خیالپردازی در مورد جامعه است: مدیریت جهان و اینکه فلان تمدن فرو می ریزد و یا اینکه ما جهان را مدیریت می کنیم و پشتوانه عملی اش چیزی نیست. چهار یا پنج مثال می زنم . ملوانان انگلیسی به حوزه ما تجاوز کردند، نیروهای ما سر رسیدند و آنها را دستگیر کردند و این اقدام آنها باید مورد تایید و افتخار قرار می گرفت. ما اول گفتیم باید این ها اعدام شوند، یک بحران بزرگ جهانی ایجاد کردیم و بعد تصمیم گرفتیم به تن آنها کت و شلوار بپوشانیم و بعد رئیس جمهور ما که متعلق به خودش نیست و متعلق به مردم است، آمد با یک مراسم با آنها خداحافظی کرد که برای سران کشورهای دیگر اجرا می شود و این نتیجه نهیبی بود که ما از انگلستان دریافت کردیم. آیا در این مورد عزت ملت ما حفظ شد ؟ یا امنیت مردم ما را از نظر عزت حفظ کرد.نه اینها خسارت می آورد هم از نظر ذهنی و هم اینکه سیاست خارجی را دچار فراز و نشینی می کند که نمی توانیم هزینه آن را بپردازیم.
نمونه دیگر موضوع مسافرت رئیس جمهوری به کشور عراق است. بدون اینکه معلوم شود از کجا و چگونه، ایشان گفتند مرا می خواهند بربایند ؟ این هزینه ایجاد می کند . اگر کسانی که می بایست می ربودند که قطعا آمریکایی ها بودند، همان آمریکایی هائی که بنزین هواپیمای دولتی ما را در آنجا تامین می کردند. ما در عراق به منطقه خضرا رفتیم که در اختیار آمریکایی‌هایی است و آنجا با مقامات عراقی ملاقات کردیم و بعد با سربازان آمریکایی عکس گرفتیم و برگشتیم. در ایتالیا هم گفتند که می خواهند ما را بربایند. من می گویم آیا ما باید تصورات خود را اینقدر گسترش بدهیم؟ در سیاست خارجی، جایی که مربوط به منافع ملی ماست این برخوردها مشکل ایجاد می کند و هزینه های گزافی را به ما تحمیل می کند.
مسئله دیگر مورد عربستان است و اینکه آدم چگونه به یک مسافرت سیاسی برود. ما از این طرف به عربستان پیغام دادیم که ما را دعوت کنید که ما بیاییم و حتی افرادی از وزارت خارجه به من گفتند که اینها خواسته اند که به آنجا بروند. وقتی ما آنجا می رویم، باید از مسافرتی که چند بار رفته ایم ، نتیجه بگیریم. این هم وضعیت زوار ماست. و آیا رابطه ما با عربستان بهتر شده است یا بدتر ؟ بعدا ما آمدیم از قول رئیس کشور عربستان علیه وزیر خارجه آن کشور صحبت کردیم و برای کشور خودمان هزینه ایجاد کردیم ؟ این هزینه ها را به حساب کی ایجاد می کنیم ؟
بارها شنیده ایم که آمریکا شکست می خورد و از بین می رود پس چرا 4 بار به آنجا مسافرت کردیم؟ چرا دو نامه نوشتیم و چرا دائم به دنبال این هستیم به شکل خاصی با آن کشور رابطه برقرار کنیم. مثلا رئیس جمهوری سویس در مجلسش صحبت کرده که از ما خواسته شده است قبل از انتخابات با ما صحبت بشود و مسئله رابطه آمریکا و ایران به نوعی مشکلاتش حل شود. آیا این به نفع ماست ؟ ما در عرصه سیاست خارجی هم عزت ملت را مخدوش کردیم و هم توسعه داخلی را با مشکل مواجه کردیم و به آن لطمه وارد کردیم و تنش وسیع با کشورهای دیگر ایجاد کردیم و آبروی ملتمان را بردیم.
پورحسین : آقای موسوی وقت شما تمام شده است.
موسوی : از حساب من کم کنید. مساله هولوکاست که ما آمدیم و مطرح کردیم ودوباره بعد از اینکه خسارت هایی دیدیم ، بعد از این که مصوبه ای یا قانونی گذراندند که این مساله جرم شد و بعد در مساله سویس (ژنو) که اگر من تصویر را نمی دیدم باورم نمی شد که این قدر به رییس جمهور که مظهر کشور و ملت ماست توهین شده باشد و ایشان نباید راضی باشد که به ما توهین شود و بنده اگر فرصت شود به ذکر خاطره ای از حضرت امام(ره) در این مورد می پردازم که در این مورد چقدر حساس بودند. بعد آمدیم این را به عنوان حماسه مطرح کردیم ؟ چه حماسه ای؟ جز اینکه رابطه اروپا که با اسرائیل بعد از کشتار غزه قطع شده بود به دلیل این صحبت ها پشت سر اسرائیل قرار گرفت؟ ما کجا تامین منافع خودمان را توانستیم را در جهان داشتیم ؟
احمدی نژاد : متشکرم آقای موسوی. باید بگویم اگر تمام قضاوت های شما بر اساس این استنادهاست،باید تجدید نظر جدی کنید. من دوستانه می گویم و به شما علاقه مند هستم. این قضاوت ها بر اساس اطلاعات غلط، خیلی بد است.
در مورد ملوانان انگلیسی باید بگویم آقای بلر کتبا نامه داد و عذرخواهی کرد و گفت که ما سیاست هاییمان را در قبال ایران عوض می کنیم و به نظر من ماجرای ملوانان یکی از زیباترین کارهای جمهوری اسلامی بوده است. آنها سال هاست که ما را ضد انسان و ضد حقوق بشر و خشن معرفی می کردند و ما مردم از دولت انگلیس جدا کردیم.
در مورد عربستان بر خلاف حرف شما، در نشست اوپک آقای ملک عبدالله که سال قبل از آن به من گفته بود که من شما را به مکه دعوت می کنم، به من گفت اگر دعوت بکنم می آیی مکه ؟ گفتم بله اگر دعوت کنید، می آیم و این دعوت فقط برای حج بود و سفر سیاسی نبود و وقتی ما وارد مکه شدیم دیدیم چه موجی در رسانه ها درست شد. ضمن اینکه خوب بود آقای موسوی تصاویر را ببنند که وقتی وارد مطاف شدیم چه موجی درست شد و چه ابراز محبت هایی به ایران کردند و تظاهرات هایی شد.

رابطه دولت آقای موسوی با عربستان چطور بود و رابطه ما چطور است ؟ نمی خواهم بگویم در دوره آقای موسوی چه بساطی به راه افتاد . چه جوری در دوره ایشان عمل کردند که رابطه ایران و عربستان از اساس قطع شد و من تعجب می کنم که الان ایشان نگران هستند؟ چه کسی در آن زمان دایم مقاله می نوشت و برخورد های تند می کرد؟ جمعی از دوستانی که الان در مشارکت هستند و الان در ستاد آقای موسوی فعالیت می کنند، اینها اصلا اعتقاد نداشتند.
در مورد فلسطین اشغالی خوب است آقای موسوی مواضعشان را مرور کنند. ایشان اعلام کردند، ما نیروی نظامی می فرستیم در کنار مقاوت فلسطین تا علیه اشغالگران بجنگند. ایشان اعلام کردند رژیم صهیونیستی باید محو بشود.
دیپلماسی عمومی امروز پیشرفته ترین کار دیپلماسی است، وقتی دشمن مواضع اصلی ما را گرفته و اگر ما برویم داخل میدان او بازی کنیم، حتما شکست خورده‌ایم؛ و همین کاری که در دوره آقای هاشمی و خاتمی اتفاق افتاد و ما آمدیم خارج از فرمولی که قدرتهای بزرگ طراحی کرده بودند، اقدام کردیم.این خلاف آموزه امام است، امام هیچ گاه فرمول های آنها را نپذیرفت وگرنه انقلاب نمی کرد.
در موضوع هسته ای روشی که در دولت قبل به عنوان تنش زدایی به کار گرفته شد، باعث شد تمام تاسیسات هسته ای ما تعطیل شود و 2 قرارداد بر ما تحمیل شد : یکی پروتکل الحاقی بدون مصوبه مجلس و ترتیبات اجرایی بر خلاف قانون اساسی.
براساس پروتکل الحاقی ماموران آژانس می توانند و آزادند هر لحظه از هر نقطه ای از ایران بازدید کنند.هدف چیست ؟قدرت دفاعی ما را کشف کنند و به دست دشمن بدهند؟ و در ترتیبات اجرایی بندی را آوردند که هر اندیشه و طرحی در ذهن دانشمندان ما شکل می گیرد، باید قبل از هر اقدام، ماموران آژانس را مطلع کنند.
در حالی که طبق NPT ما می توانیم هر فعالیتی بکنیم و 180 روز قبل از غنی سازی اطلاع بدهیم اما در آن دوران تاسیسات ما تعطیل شد، همه تاسیسات پلمپ شد و 2 قرارداد پذیرفته شد. جهت اطلاع شما می گویم در دوران قبل 7 قطع نامه شورای حکام علیه ایران صادر شد و این قطعنامه ها به مراتب مهمتر از قطعنامه های شورای امنیت است چرا که قطعنامه های شورای حکام حقوقی و قطع نامه های شورای امنیت سیاسی است.


در دولت ما تمام ادعاهای آژانس در 6سرفصل بررسی شد و ما نامه‌ای را داریم که گفتند مسائل حل شد. این وسط آمریکایی ها ادعایی کردند که ما نپذیرفتیم و به رسمیت نشناختیم. امروز ما هسته ای شدیم. برای 3 سانترفیوژ چقدر درخواست می شود؟ آقای بوش بعد از این همه اینها اعلام کرد ایران محور شرارت است اما امروز چی؟ همان آقای بوش اعلام کرد، ما د نبال براندازی ایران نیستم . 27 سال در دوران شما و ..... آمریکا دنبال براندازی بود و امروز می گوید ما دنبال براندازی نیستیم وامروز کدام سیاست خارجی ما را حفظ کرده ؟ 15 سال اروپا می گفت می خواهیم با ایران گفت و گوی انتقادی کنیم که ایران حقوق بشر را نمی‌پذیرد. من در مورد هولوکاست 2 سوال کردم و تمام نظام حقوق بشر اروپا زیر سوال رفت . من تعجب می کنم ، آمریکا و اسرائییل در مورد هولوکاست فریاد می زند و اینجا هم عده ای فریاد می زنند.
من تعجب می کنم شما یک سفر خارجی بروید ببینید دولت ها و ملت ها چه استقبالی می کنند؟

من تعجب می کنم، شما یک سفر خارجی بروید ببینید دولت ها و ملت ها چه استقبالی از ایشان می کنند؟ شما چند مسافرت خارج از ایران رفته اید؟ آیا ایران آن زمان سرافکنده بود ؟ واقعا ما عزیز بودیم اما از دید قدرت های بزرگ نه. اگر نگاه شما این است که باید چهار قدرت بزرگ را راضی کنیم، این خلاف نظر امام و منطق ایران و استقلال ماست . ما باید با توده های وسیع مردم کشورهای دیگر ارتباط داشته باشیم در طول چهار سال 60 رئیس دولت به کشور ما آمدند که در هیچ دوره ای سابقه نداشته است و 118 کشور عضو جنبش عدم تعهد از هسته ای ما حمایت کردند.
من می خواهم بگویم به شما علاقه مندم ولی شما می گویید نگران هستید، من سوال می کنم از شما، در زمان آقای هاشمی تورم 5/49 درصد شد و 49 میلیارد دلار استقراض خارجی کردیم و بحران اجتماعی شهرهای بزرگ ما را در بر گرفت و عده زیادی کشته شدند، شما احساس نگرانی نکردید؟ وقتی تحریم شد و کلینتون 20 میلیون دلار برای سقف معاملات با ایران گذاشت، شما نگران نشدید؟وقتی در 18 تیر جریان برانداز می خواست تهران را بگیرد و علنا اطلاعیه دادند و از بیرون هم حمایت شدند و می خواستند انقلاب مخلمی راه بیندازند شما نگران نشدید ؟ وقتی در مجلس ششم تحصن کردند و از همان جا با کنگره آمریکا تماس گرفتند، شما نگران نشدید؟
- پورحسین : آقای احمدی نژاد زمان شما تمام شده است.
- از وقتم کم کنید. امروز شما می گویید، چرا هولوکاست ؟ و ما می گوییم چرا هولوکاست نه، ما باید به آنها بگوییم شما آزادی ندارید و ملت ها را استعمار می کنید.سیاست خارجی این دولت برآمده از متن مردم، متن خط امام و عزت آفرین است. دنیا الان به نفع ایران است. امروز مساله هسته ای ایران مساله دهم شد. در حالی که یک روز در اینجا به ما می گفتند خط قرمز را بگذارید شورای امنیت، شورای امنیت هم رفتیم، تحریم هم کردند، الان چه کار می توانند بکنند؟ اصلا مگر می توان از موضع نرمش در برابر مستکبران ایستاد؟
در همین تهران مقاله نوشتند که دوران امام(ره) تمام شده است و شما سکوت کردید و امروز می گویید که از مسیر امام انحراف اتفاق افتاده و شما نگران شده اید. من به شما علاقه مندم ولی نمی توانم از اتهامات بی اساسی که به ملت می شود، بگذرم.
- موسوی: صحبت خط امام شد. من خاطره ای از حضرت امام نقل می کنم همانطوری که اسرائیلی ها به جنوب لبنان حمله کردند و همه در داخل کشور به این جمع بندی رسیدند که نیرو بفرستیم و اسرائیلی ها را بیرون کنیم که اتفاق کامل در این مورد وجود داشت؛ شهید همت هم قرار شد فرمانده این لشکرهایی باشد که به آنجا اعزام می شوند. شبی که قرار بود این نیروها فرستاده شوند، جلسه سران سه قوه بود و مرحوم حاج احمد آقا گفتند امام فرموده اند: راه قدس از کربلا می گذرد، یعنی شما به جنگ خودتان بپردازید چه کار دارید به لبنان ؟
بحث ما با دولت در همین قضیه است. ما می گوییم نظام تصمیم گرفت برای سازگاری با هنجارهای بین المللی در مورد اسرائیل فقط این گفته شود که همه مردم فلسطین جمع شوند و حتی آنهایی که مهاجرت کرده اند و هر کس از یهودی و مسلمان یک رای بدهد و سرنوشت خود را تعیین کند. این با هنجارهای بین المللی سازگار است و در جنگ های بعد از استعمار هم این مساله تجربه شد و جواب هم داد.
وقتی به اجتهاد خودمان و تندروی و افراط گری خودمان از این فراتر می رویم ـ در موقعیتی که 20 سال است این شعار را داده ایم ـ از این فراتر می رویم و این همان مصیبتی است که ما در آن گرفتار شده ایم. یعنی به جای منزوی کردن اسرائیل آن را در معرض مظلومیت قرار می دهیم.
دوربان 2 در سویس که ایجاد شد، اروپایی ها بعد از کشتار غزه داشتند علیه اسرائیل قطعنامه صادر می کردند که به خاطر موضع ما همه پشت اسرائیل جمع شدند و لطمات بسیاری به ما خورد. آی پک، که بزرگترین نهاد صهیونیستی است، وجود این سیاست را برای خودش نعمتی به حساب می آورد. ما هم همین را می گوییم که نباید در مورد مسایل جهانی خیالبافی کنیم. واقع بینانه عمل کنیم و با تدبیر عمل کنیم. مشکل من سر چیزهای دراز مدت نیست و سر روش های اجرایی معمول است. آیا ماموران حساس ما در وزارت خارجه و استادان دانشگاه ها وکارشناسان و متفکران این روش ها را تایید می کنند؟ من یقین دارم تایید نمی کنند و ما از این مسائل یکی و دوتا نداشتیم.
ما می آییم هولوکاست را بدون توجه به هزینه ها مطرح می کنیم و وقتی می بینیم اوضاع بد شد، معاون رئیس جمهور ما می گوید ما دوست اسرائیل هستیم و از موضع‌اش هم کوتاه نمی آید. آن افراط این تفریط را به همراه می آورد و باز ما این فرد را حفظ می کنیم. در حالی که همان مردم اسرائیل، کسانی هستند که سرزمین مردم فلسطین را گرفته اند و غاصب محسوب می شوند. شبیه این را در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی داریم که کم نیست و نمونه های دیگر هست. نمی خواهم در مورد خلیج فارس و رفتن به امارات و شرکت در آن اجلاس صحبت کنم که هر کدام از آنها هزینه های سنگینی را بر کشور ما تحمیل کرده است.
صرف اینکه بگوییم اینها اثری نداشته که مشکل را حل نمی کند. مردم اثرات این سیاست ها را می چشند: در عدم امنیت ذهنی خودشان، در قطعاتی که برای صنعت نیاز دارند، در مبادله ای که با جهان دارند، در تحقیر شدن ایرانیان در جهان و بی اعتبار شدن گذرنامه هایشان در سطح بین المللی. آیا یک دولت درباره مساله ایرانی و ایرانیت مسئولیتی برای خودش دارد یا نه ؟ در این زمینه ها دولت بسیار به درد و رنج مردم بی اعتنا بوده است. واقعا دلم برای این مردم می سوزد با این سیاست هایی که ما داریم و این بلاهایی که بر سرشان می آوریم. این هم به همان نوع مدیریت اولی بر می گردد که در ابتدای بحث اشاره کردم.
در مورد آقای هاشمی گفتم آقای هاشمی مرد بزرگی است و امام در مورد ایشان صحبت کردند و نقاط ضعف و قوت خودشان را ایشان می توانند صحبت کنند.
من قبل و بعد از انقلاب در سیاست بوده‌ام و مردم هم فکر دارند. برای اینکه بگوییم خیلی تنها مانده ایم، 3 دوره را به هم پیوند می دهیم که 3 طرز فکر است و بعد بگوییم یک طرز فکر است. و آقای خاتمی آدم کمی نیست و در سطح جهان آدم مطرحی است ، هشت سال رئیس جمهوری کشور بوده‌اند. ایشان در فرصت خودشان با رئیس جمهور در رادیو و تلویزیون این صحبت ها را برقرار کنند.
شما می توانید در میزگرد با ایشان صحبت کنید. ماشالله صدا و سیما هم که در اختیار دوستانتان است و می توانید در یک میزگرد مسایل خود را با آنها حل کنند. این موضوعات چه ربطی به بنده و عقاید من دارد؟ من می گویم سیاست های اقتصادی و خارجی شما باعث شده که ملت لطمه ببیند و ایران این شیر غران را در بند کرده است و این را بنده احساس می کنم که از ناحیه سیاست های اقتصادی و خارجی شما ایجاد می شود.
در باره همبستگی ملی ما چه کردیم که در دانشگاه های ما و جاهای دیگر که همه جا اعتراض است؟ این دانشجو را ستاره دار کرده اند ، آن یکی را دستگیر کرده اند و یکی دیگر را از دانشگاه اخراج کرده اند و من خودم روشنفکرم و در فرهنگسرای هنر هستم و اینها را می بینم. فردی می آید 15 بار کتابش چاپ شده و در چاپ 16 جلوی آن را گرفته اند ؟ آخر دولت ما حیثیت دارد و دولت باید پای حرفش بیاستد. بینید انتشاراتی های ما از چه تعداد به چه تعدادی رسیده اند؟ اینها دردناک است و ما را اذیت می کند. ما هویت انسانی داریم. علت اینکه این همه هنرمند مقابل دولت هستند برای چی است ؟ من معتقدم هنرمندان اغلب وارد سیاست نمی شوند اما آنها هم به دلیل همین سیاست ها به تنگ آمده‌اند، روحانیت هم به نوعی دیگر، رابطه دولت با مراجع چگونه است ؟ یا توهین هایی که در آموزش و پرورش به پیامبر اکرم(ص) شد ما چه واکنشی نشان دادیم؟ همه این ها بدبینی به دولت را ایجاد کرده است. آیا دولت فکر کرده چرا رابطه اش با روحانیت و روشنفکران و جوانان از بین رفته است؟ من هر جا می روم عده ای قلیلی جلسه را به هم می زنند، اما اکثریت از دولت ناراضی اند. یکی از اقدامات دولت بر خلاف نص صریح قانون هشت ماده ای امام(ره) است که مردم به خودی و غیر خودی تقسیم می کند.
پورحسین : آقای موسوی تاکنون 21 دقیقه و آقای احمدی نژاد 23 دقیقه صحبت کردند
احمدی نژاد: آقای موسوی من دلم می سوزد. اطلاعاتی را می گویید که از روی بی اطلاعی است. دانشجویان ستاره دار که می گویید، از کجا در آمد؟ موضوع ستاره دار شدن دانشجویان در زمان آقای معین درست شد، یعنی زمان دوست آقای موسوی که امروز هم از او حمایت می کند. آنها در کارشناسی ارشد کنار اسامی قبول شدگان یک ستاره و دوستاره می زدند. یک ستاره یعنی در آموزش مشکل پرونده دارید و دوستاره یعنی در کمیته انضباطی مشکلی داشتید، تخلفی کردید، مراعات کنید. این در زمان معین تصویب شد اما در دولت ما در همان سال اول لغو شد و وزیر علوم ما این را برداشت. ما گفتیم اینها توهین به دانشجوست؟ شما به جای انتقاد به دوستانتان به ما انتقاد می کنید. عده ای دور شما جمع می شوند و حرف می زنند، دور ما هم مردم جمع می شوند ؟ چرا فکر می کنید فقط کسانی که دور شما جمع می شوند، آدم هستند.آقای موسوی این شما هستید که دارید مردم را جدا جدا می کنید.
بنده به وزیر ارشاد نامه نوشتم و تذکر دادم و با شما هم، هم نظرم.در مورد کتاب آمارهای ما نشان می دهد دولت نهم کمترین میزان کنترل را داشته است و آن را هم من قبول ندارم. آقای موسوی در زمان نخست وزیری شما تنها یک روزنامه منتقد وجود داشت که هفته ای یک یا دو نقد اقتصادی می نوشت که البته آمارهای اقتصادی که بعد ارائه می دهم، هم همان نقدها را تایید می کند. شما چه فضایی برای آن روزنامه درست کردید ؟ خود شما چند بار علیه آن صحبت کردید؟ من متن سخنرانی شما را دارم که گفته اید آنها در خط دشمن هستند ، علیه کشور عمل می‌کنند و ضد انقلاب هستند. اینقدر شما فشار آوردید که بخشی از آن نقد ها تعطیل شد اما شما این ها را ببینید، چهارسال این ها تیتر توهین و تهمت به من و دولت است. شما من را به دیکتاتوری متهم کردید، این دیکتاتوری است؟ زمان آقای هاشمی هم همینطور بود. در زمان آقای خاتمی هم مگر کسی می توانست انتقاد کند. حتی زمانی که علما هم اظهار نظر می کردند، علیه اش کاریکاتور می کشیدند. بعد از ملی شدن صنعت نفت ما کاریکاتور کشیدن علیه علما را نداشتیم . نباید یادمان برود. اینکه من می گویم هاشمی و موسوی و خاتمی، حرف درستی است. شما سخنرانی دختر آقای هاشمی را در جلسه ای که با حضور همسر شما و آقای خاتمی برگزار شد ببینید: «می‌گوید ما آقای موسوی را می خواهیم، برای اینکه دولت اصلاحات استمرار دولت سازندگی است و این دولت به آن لطمه وارد کرده است.» این یعنی، اشرافیتی که آقای هاشمی پایه گذاری کرد، ادامه پیدا کند. شما می گویید من افتخار می کنم آقای هاشمی از من حمایت کرده است. ما معتقدیم صحنه گردان اصلی آقای هاشمی است. ما می بینیم کی رئیس ستاد کیست. مگر ما و ملت می توانیم چشممان را ببندیم ؟ در این چهار سال 320 هزار تیتر توهین آمیز علیه دولت منتشر شد، نه ما روزنامه ای بستیم، نه تهدید کردیم و نه فشار آوردیم.
شما در مورد رابطه با روحانیت گفتید. شما در دوران نخست وزیری چند بار پیش روحانیت رفتید؟ عددش را بگویید تا ما هم بدانیم ؟ رابطه این دولت با روحانیت رابطه خوبی است و معنایش نقض حریت نیست.
شما دولت را به بی قانونی و دیکتاتوری متهم کردید. دوره خودتان یادتان هست؟ بر خلاف قانون اساسی حداقل اختیارات رئیس جمهور را با فضا سازی سیاسی گرفتید و کاری کردید که امام وارد شد، برای اینکه وزرای شما تایید شوند و اختیار رئیس جمهور از دست رفت. نمایندگان مجلس در زمان شما جرات نداشتند علیه شما حرف بزنند. یک بار نمایندگان علیه شما رای منفی دادند ، رای هم مخفی بود، اسامی آنها را استخراج کردند و آنقدر در مورد آنها اسلام امریکایی گفتند که آنها خانه نشین شدند. من مجبورم که این حرف ها را بزنم.
من در مورد هولوکاست موضع گیری کردم و رهبری و ملت هم تایید کردند؟ شما به چه لحاظ می گویید موضع نظام چیزی دیگری است ؟ شما چرا خود را جای نظام می نشانید. اگر جای مردم صحبت می کنید که مردم در موارد مختلف نظر خود را اعلام کرده‌اند. شما دولت را به بی قانونی متهم کردید. من نمی خواهم در مورد 95 میلیارد تومان در زمان دولت شما که از بانک مرکزی بدون مصوبه مجلس در تابستان برداشته شد، صحبت کنم.
- پورحسین : آقای احمدی نژاد وقت شما تمام است.
احمدی‌نژاد: نیک نکته ای بگویم. شما آقای خاتمی را دکتر خطاب کردید. می دانید طبق مقررات ما، کسی دکتر خطاب می شود که امتحان جامع دکتری را گذرانده باشد ؟ ایشان لیسانس فلسفه است. آیا من می توانم در مورد پرونده آموزشی یک خانم صحبت کنم ؟ بگویم ؟ بگویم ؟

- موسوی : یکی از مسایلی که وجود دارد و یکی از مشکلات کشور ماست، همین روشی است که دیدیم و دنبال واژه هایی گشتن؛ در حالی که ما مسائلی مانند وزیر کشور را داریم که اگر رئیس دولت نمی دانسته که ایشان فوق دیپلم است و خود را دکتر جا زده، یا ضعف اطلاعات داشته یا فکر می کرده که مدرک دارد. این هم معنای دیگری دارد که من نمی خواهم ذهن ها را به آن سمت ببرم. بعد ما می آییم مقابل مردم و هم مقابل مجلس قرار می گیریم.همین فرد را آنقدر مورد اعتماد قرار می دهیم که خلاف قانون معامله چند 10میلیارد دلاری نفت با فلان کمپانی خارجی را موقعی که ایشان وزیر کشور است، پیش می برد. اینها در روزنامه ها افشا شده و معاون ایشان این را نیز تایید کرده است. اینها یک ظن خیلی بدی را از مسائل در جامعه ایجاد می کند که ناراحت کننده است. یکی از دلایل مشکلات دولت این رفتارهاست. وقتی هم در برابر آن مقاومت می شود، آن وزیر برداشته می شود و وزیر چند صد میلیاردی جایش می آید که هنوز پرونده در اردبیل دارد. این خودش محل سوال است که چگونه با ثروت چند میلیاردی در حساس ترین پست قرار می گیرد. این بر خلاف نظر امام است که گفته بود، وزا را از بین چه کسانی انتخاب کنیم.
من خیلی سریع بر می گردم به قانون گریزی. بنده معتقدم استبداد صغیر به دلیل پشت کردن به قانون پیش آمد. رضا خان موقعی روی کارآمد که مردم عادت کردند قوانینی را که مجلس می گذراند، پشت سربگذارند. دولت نه یک مورد و نه دو مورد که بارها در برابر قوانین ایستاده است. نمی خواهم بگویم ایشان خدای نکرده می خواهد دیکتاتور شود اما وقتی دولت چهار سال در برابر قوانین مثلاً: خودداری از اجرای برنامه چهارم اقتصادی و انحلال غیر قانونی شوراهای عالی و خودداری از اجرای مصوبه مجمع تشخیص مصلحت از جمله این موارد است. ما از مجمع تشخیص مصلحت مهتر نداریم که حمایت رهبری هم پشت آن است در این مجمع مصوب شد که 18 شورای عالی منحل شده در دولت به وضعیت سابق برگردد اما دولت توجه نمی کند. یکی از عوامل ایجاد تورم 25 درصد عدم احیای شورای پول و اعتبار بود.
- دولت می خواهد بانکداری را زیر مجموعه خودش داشته باشد و نتیجه این می شود که تورم بالا می رود. صنعت در حال خوابیدن است و نقدینگی دو و نیم برابر زمانی است که دوستان دولت را در اختیار گرفتند.
هزینه کردن غیر قانونی از بودجه عمومی. در این زمینه به گزارش های دیوان محاسبان عمومی و مجلس مراجعه کنید.
ـ انحلال سازمان برنامه و بودجه. عده ای از اول انقلاب با برنامه مخالف بودند و می خواستند خودسرانه عمل کنند. به همین دلیل در مجلس بازبینی قانون اساسی، مسئله برنامه و بودجه و امور استخدامی پیشنهاد بنده بود. جالب اینجاست که این تنها سازمانی است که در قانون اساسی آمده است ولی دوستان این را منحل کردند که هیچ اختیاراتی نمی تواند داشته باشد.
نقض قانون چند شغله ها در دولت ، دستور توقف اجرای مالیات بر ارزش افزوده و عدم اجرای قانون خدمات کشوری و الحاق غیر قانونی سازمان حج و زیارت به سازمان گردشگری که با دخالت رهبری سرانجام متوقف شد. بی اعتنایی به احکام دادگاه ها که برای مثال وزیر علوم در مقابل اخراج استادی که مخالف سلیقه اش بود چه کارها که نکرد و رای دیوان عدالت اداری را هم اجرا نکرد.
به جای اینکه دوستان پرونده سازی کنند، بهتر است دنبال حل مسائل کشور باشند. یکی از دلایل اصلی برای ورود به انتخابات قانون گریزی بوده است. اگر دولت این را به یک روش تبدیل کند، جایی که با سلیقه اش مخالف است و مجلس تصویب کرده آن هم مجلسی که با دولت همسوست ، آیا کشور روی پای خودش می ماند ؟
وقتی که دولت مساله گریز از قانون را برای بارها و بارها تکرار کند آیا بعد از مدتی حساسیت مردم نسبت به آن کم می شود و آیا با این اوضاع نباید برای کشور احساس خطر کرد ؟
- پورحسین : آقای موسوی تاکنون 30 دقیقه و 51 ثانیه و آقای احمدی نژاد 34 و 17 ثانیه صحبت کردند...
- احمدی نژاد: باید دوباره جمله قبلی را در باره قضاوت های آقای موسوی تکرار کنم. این که این دولت قانون را زیر پا گذاشته است استناد شما تنها به یک مصوبه مجلس است . شما می توانستید در برابر بی قانونی دولت به دیوان عدالت اداری شکایت کنید.
- پورحسین : آقای احمدی نژاد شما 8 دقیقه بیشتر فرصت ندارید.
احمدی‌نژاد: 3 ماه است همه با هم دارند حمله می کنند بعد شما به ما 45 دقیقه فرصت می دهید. 3نفر در برابر یک نفر؟ باشد مشکلی نیست.
در دولت قبل تعداد مصوبات دولت که باطل شده 303 مصوبه است، در دولت ما 157 مصوبه ابطال شد. اتفاقا ما عین قانون مصوب مجمع را اجرا می کنیم. شما با دو حقوق دان صحبت کنید تا شما را توجیه کنند. در دوره شما مگر کم از این اتفاق ها افتاد ؟ ما دنبال پرونده سازی هستیم ؟ ماجرای کردان به این ترتیب است. اتفاقا در دروه آقای هاشمی موجی در مدیران درست شد که همه می خواستند دکترا بگیرند. دانشگاه آزاد هم پشت قضیه بود و کردان هم شد یکی از آنها . من می گویم استاد دانشگاه باید کسی باشد که شب نخوابی کشیده باشد و به همین دلیل هم در مجلس گفتم این مدرک ها را قبول نداریم. می توانیم فهرست بیاوریم که چه تعداد در دروان موسوی و هاشمی دکترای تقلبی گرفتند. اما راجع به کسی که می گویند صدها میلیارد ثروت دارد. ایشان فرمانده لشکر بودند و در دوره آقای هاشمی و خاتمی کار اقتصادی کردند و زمانی که پولدار بودند گفتیم بیا و آمد. آقای موسوی! بسیاری از مدیران شما و آقای هاشمی دست خالی آمدند و با امتیاز دلار 7 تومان و سایر امتیازات میلیاردر شدند. آقای صفایی فراهانی مدیر دولت شماست و در دولت شما پولدار شده است. فهرست بلندی است، نمی خواهم بگویم.پسرهای آقای هاشمی در کشور چه می کنند؟ کدام وزیر در دولت ما میلیاردر شد یا رانتی را خوردند؟ من فهرستی دارم از زمین هایی که مدیران گرفتند. می توانم برایتان بخوانم چه کسانی گرفتند ؟ 40 هکتار ، 50 هکتار ، 80 هکتار ، 400 هکتار در دوره واگذاری. بیشترین مشکلات ما در کارگاه ها، مال واگذاری های قبل از این دولت است. چه کسانی گرفتند؟ همان ها که از شما حمایت می کنند. این هم هزینه های تبلیغاتی شما از کجا می آید ؟ آقای موسوی من دوست دارم شما را، اینها از کجا می آید؟ یک مورد آن کارخانه رشت الکتریک است که بدون مزایده ای دادند به همسر آقای کرباسچی و همسر آقای قبه. آنها کارخانه را از بیخ تراشیدند تا زمینش را بفروشند و دهها مورد اینطوری. 400 هکتار زمین در هرمزگان گرفتند ولی مردم برای دو هکتار لنگند.
بی قانونی این هاست جناب آقای موسوی. استات اویل بی قانونی است که محاکمه و محکوم می شود ولی او را فراری می دهند. و پشت همه آنها پسرآقای هاشمی است.پسر آقای ناطق چگونه میلیاردر شد ؟ اینها حامیان شما هستند .
پرونده ای دارم برای خانمی که شما می شناسیدش که در تبلیغات در کنار شماست. بر خلاف قوانین، همزمان که کارمند بوده در دو رشته فوق لیسانس خوانده، یکی در دانشگاه آزاد و بدون کنکور دکترا گرفته است و بعد در رشته غیرمرتبط دانشیار شده و بدون اینکه شرایط را داشته باشد، رئیس دانشگاه شده است. من با اینها مخالفم نه با قانون. اجازه بدهید جمله آخر را بگویم. در همین دوره ای که می گویید اقتصاد ضربه خورده همین دوران نسبت به دوران شما عالی است. گزینش ها را امام در زمان کی منحل کرد ؟ در زمان ما یا شما؟
ـ پور حسین: آقای موسوی شما 12 دقیقه وقت دارید.
- موسوی: ایشان صحبت های خاصی می کنند که نمی دانم چطور باید جواب بدهم . یکی از مشکلات صحبت کردن با آقای احمدی نژاد غیر عادی بودن صحبت های ایشان است ایشان موضوعات غیر عادی مطرح می کنند. شما می گویید به دیوان عدالت اداری نامه بنویسد؟
( احمدی نژاد وارد بحث می شود)
موسوی : این وقت من است و شما نباید وارد شوید.
( احمدی نژاد دوباره ادامه می دهد و با تذکر مجری آرام می شود)
- موسوی : این روحیه شماست که در خود صدا و سیما هم دیده می شود. ما می دانیم که چه کسانی در رجا نیوز هستند و در صدا و سیما نیز حضور دارند و چه کارهایی می کنند و چگونه عمل می کنند.
آیا این نحوه برخورد با مجلس و مجمع تشخیص مصلحت است؟ جایی که ریش سفیدهای نظام نشسته اند و پشت آن از کل قانون اساسی و رهبری است. آیا اینگونه می توان کشور را اداره کرد؟ مشکل ما سر همین قضایاست و برای مسائلی که می‌گوئید هست، ما طوری عمل کنیم و حرف بزنیم و عوض اینکه بگوییم اشتباه کردیم و به جای اصلاح آن، راه دیگری را برویم. می‌گوئید چرا می گویید من دیکتارتور هستم ؟من نگفتم شما دیکتاتور هستید. من می گویم این روش قطعا به دیکتاتوری می‌انجامد این که شما رای خودتان را به رای مجمع ارجح بدانید و خود را از رای مجلس هم بالاتر بدانید.
مطرح کردن اسامی، شایسته مسئول دولتی نیست. آنهم اسامی کسانی که در دادگاه محکوم نشده اند، نام ببرید بدون اینکه قدرت دفاع از خودشان را داشته باشند. شما افرادی را مورد حمله قرار می دهید که در اینجا حضور ندارند و نمی توانند از خود دفاع کنند. نام بردن از آنها جرم است. شما افرادی را مورد حمله قرار می دهید و قاطی بحث من می کنید که نشان می‌دهد ظاهرا چیزی از من نداشتید و من را به آنها وصل کردید.
من اگر حتی نخواهم از آنها دفاع کنم به آنها حق می دهم از شما عصبانی باشند و از مردمی هم که این صحنه را می بینند می خواهم که این را از رئیس جمهورشان نپذیرند. مردم می‌دانند که آقای هاشمی و آقای خاتمی در این مملکت چه کارهایی کرده‌اند. ولی شما به عنوان یک شهروند باید به آنها حق بدهید که در یک جمع 50 میلیونی از خودشان دفاع کنند.
شما اسم خانواده و بچه هایشان را می‌برید. من به شما می گویم که بدانید حکمت قوه قضائیه این است که وقتی کسی را محکوم می کند یعنی بقیه ملت بری هستند و این یک اصل اسلامی است. شما از ابتدای شروع کارتان گفتید هزاران نفر مفسد در این کشور هستند، و اسامی آنها را اعلام می کنم. رئیس بانک پارسیان را لجن مال کردید اما بعد مشاور شما شد. ما مسلمان هستیم، به خدا اعتقاد داریم، نمی توانیم افراد را نام ببریم و متهم کنیم.
در مورد واگذاری چند هکتاری زمین، اگر چنین چیزی بوده است حتماً کار بدی کرده‌اند اما به من چه ربطی دارد ؟
در مورد تبلیغات من گفتم هر شهروند یک ستاد. شما که عکس بنرهایتان جهان را پر کرده است و صدا و سیما به طور دایم از شما حمایت می کند و وزارت کشور و تمام امکانات دولت در خدمت شماست اما بنده از هیچ امکاناتی استفاده نکردم. ما هسته سالمی داریم که حتی در مورد یک نفر نمی توانید حرف بزنید. هسته سالمی که در ستاد بنده هست افرادی وارسته و انقلابی هستند و کاملا معتقد به ارزش ها، و اگر چیزی در مورد آنها بود، قطعا شما می گفتید. و روحیه شما اینجوری است و نیت شما اینگونه است. هر کی از ما حمایت کند استقبال می کنیم. ما از حمایت همه ملت استقبال می کنیم. الان هم همین را می گویم. اگر می خواهند این فضا عوض شود.
ایشان جلوی بنده عکس همسرم را می گیرند که مهمترین روشنفکر زن این مملکت است. 10 سال برای دکتری سیاسی زحمت کشیده است و سندهایش هست. ایشان قرآن پژوه است و فوق لیسانس هنر و فوق لیسانس علوم سیاسی و دکتری علوم سیاسی دارد. بروید آن موقعی را که کنکور برگزار شده بررسی کنید. بنده خبر دارم که به جای اینکه معاون اجرایی مشغول حل مشکل باشد، در صددند چیزهایی بسازند که به درد امشب بخورد. بنده هم به مردم می گویم این روحیه را عوض می کنم. من سیاه کردن پرونده ها و افراد را تغییر می دهم. اگر معین کار اشتباهی کرده است شما نباید در حق من آن را مطرح کنید.
- ( احمدی نژاد خواست وارد بحث شود)
- موسوی اجازه بدهید و در وقت من دخالت نکنید. من چهار سال در مورد شما صحبت نکردم تا کارد به استخوانم رسید. شما کشور را به خطر انداخته‌اید. نمونه اش انحلال همین شورای پول و اعتبار است که بانک ها را به حیاط خلوت شما تبدیل کرده است این سیاست قجری است که حاج میرزا آغاسی دست به خزانه می برد و به این و آن بذل و بخشش می کرد و بدون حساب و کتاب به این پول تخصیص می داد. شورای پول و اعتبار برای این است که شما را محدود کند و من آن را احیا می‌کنم. سازمان مدیریت و برنامه ریزی برای این است که شما را محدود کند. این به صلاح همه ملت است. شما این کار را نکردید. بحث من از روی دلسوزی است که اگر ادامه پیدا کند مشکلاتی برای کشور ایجاد می‌کند.
من ویژگی های این مدیریت را مطرح کردم.آقای احمدی نژاد مسائلی را می گوید که بر مبنای مدیریت هیجانی و بی ثبات است. مدام ما داریم پیش بینی می کنیم که امریکا در حال فروپاشی است، فرانسه در حال فروپاشی است و اسرائیل در حال فروپاشی است.
اینها همه ناشی از خودمحوری و قانون گریزی است. آدم اگر خود محور نباشد از قانون فرار نمی کند. من معتقدم خسارت هایی که در این چهارسال دیدیم سنگین است. من سخنانم را به مردم می گویم من از مردم هستم و به مردم بر می گردم. خودشان در این زمینه قضاوت کنند. من این را برای کشور خطرناک دیدم. نتیجه هم دست خداوند است. اینکه مردم قلبشان را به چه سمتی متمایل می کنند. من از مردم تشکر می کنم. و آنها را به عمیق بودن و ارزش ها دعوت می کنم مردم را خوار کردن و با نامه ای به دنبال ماشین ها کشیدن روش کار نیست. باید برای مردم کار ایجاد کنیم و صنعت را توسعه بدهیم. این که بازار را از برنج باسماتی پرکنیم و محصول داخلی در انبار بماند یا چای همینطور. من رفتم همدان محصول آنجا سیر است. مردم می گویند سیر چینی وارد شده است. باید این ها را از بین ببریم و عرق ایرانی داشته باشیم. بنده آرزو می کنم نتیجه این بحث ها به نفع انقلاب اسلامی ما تمام شود.