سپهرداد

Hurtling through the dark night

سپهرداد

Hurtling through the dark night

سپهرداد

دارم نگاه می‌کنم. و چیز‌ها در من می‌روید. در این روز ابری چه روشنم و چه تاریک. همه‌ی رودهای جهان و همه‌ی فاضلاب‌های جهان به من می‌ریزد. به من که با هیچ پر می‌شوم. خاک انباشته از حقیقت است. دیگر چشم‌های من جا ندارد... چشم‌های ما کوچک نیست. زیبایی و زشتی کرانه ندارند...
@
قبل‌ها زیر عنوان وبلاگ می‌نوشتم: «می‌نویسم، پس بیشتر هستم». روزگاری بود که بودن و بیشتر بودن را خیلی دوست می‌داشتم. ولی گذشت. حقیقت عظیم لاتفاوت بودن بودنم و نبودنم من را به ولایت هوا فرستاد. اینکه حالا باز هم دارم می‌نویسم دیگر نه برای بودن و نه برای بیشتر بودن بلکه فقط برای عادت است.
@
ما همانی می‌شویم که پی در پی تکرار می‌کنیم؛ بنابراین فضیلت فعل نیست عادت است.
@
پیاده روی را دوست دارم. آدم‌ها را دوست دارم. برای خودم قانون‌های الکی ساختن را دوست دارم و به طرز غم انگیزی معمولی هستم...
@
و مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست.
@
جاده. مسافر. سربازِ پنج صبح. دانشجوی ترم صفری. دختری که چشم هایش نمی درخشد. اندوه. نفرت. عشق. از همین‌ها...
@@@
هیچ گونه ثباتی در موضوعات و سبک نوشته‌های این وبلاگ وجود ندارد.
@@@
ستون پایین:
پیوندهای روزانه، معمولا لینک سایر نوشته‌های من است در سایت‌ها و مطبوعات و خبرگزاری‌ها و...
کتاب‌بازی، آخرین کتاب‌هایی است که خوانده‌ام به همراه نمره و شرح کوچکی که در سایت گودریدز روی‌شان می‌نویسم.
پایین کتاب‌بازی، دوچرخه‌سواری‌های من است و آخرین مسیرهایی که رکاب زده‌ام و در نرم‌آفزار استراوا ثبت کرده‌ام.
بقیه‌ی ستون‌ها هم آرشیو سپهرداد است در این سالیانی که رفته بر باد.

ایمیل: peyman_hagh47@yahoo.com
کانال تلگرام: https://t.me/sepehrdad_channel

بایگانی

کشورهای مفسد فقیر

جمعه, ۲۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۹:۴۸ ق.ظ

تبهکاران اقتصادی

اقتصاد توسعه جذاب است: تعداد زیادی کشور و جوامع محلی مختلف وجود دارند که پیشرفت نکرده‌اند. چه کار کنیم که آن‌ها هم پیشرفت کنند؟ از آن گرایش‌های بسیار ملموس اقتصاد است. برای منی که جهان‌سومی به شمار می‌روم اقتصاد توسعه زیست روزمره است. چه اتفاق‌هایی باید بیفتد که ما هم درآمدمان بالا برود، فرهنگمان آدمیزادی شود و بتوانیم مثل آدم‌های متمدن زندگی کنیم؟ این سؤال لایه‌لایه هم هست. منی که در شهر تهران زندگی می‌کنم وقتی به روستای پدری‌ام می‌روم، چنان حجمی از آشفتگی و مشکلات پیش‌پاافتاده را می‌بینم که اندوهگین می‌شوم. اما وقتی به این فکر می‌کنم که برای حل این مشکلات پیش‌پاافتاده چه باید کرد آن‌وقت می‌فهمم که رها شدن روستا از آن مشکلات به همین راحتی‌ها هم نیست. همین نسبت در بین کشورها هم هست. جهان اولی‌ها به این فکر می‌کنند که چه کار کنیم که جهان‌سومی‌ها هم پیشرفت کنند...

اصلاً چرا جهان اولی‌ها به این سؤالات فکر می‌کنند؟ نگاه توطئه جو و سنتی ایرانی می‌گوید که آن‌ها دنبال منابع و ثروت‌های ما هستند. می‌خواهند به بهانه‌ی رها کردن ما از «تله‌ی فقر» نفت و منابع ما را قاپ بزنند. ولی خب، دیگر همه‌مان می‌دانیم که این استدلال چه قدر خنده‌دار است. وقتی تصمیم‌گیرندگان کلان کشور دربه‌در دنبال مشتری برای نفت و گازشان هستند دیگر سخیف بودن این‌جور تفکر اثبات‌شده است. 

جواب این سؤال را کتاب تبهکاران اقتصادی می‌دهد:

«ما نیز در کشورهای ثروتمند جهان از پس‌لرزه‌های جنگ‌های داخلی در کشورهای فقیر، که می‌توانند ابعاد خطرناکی بیابند در امان نیستیم. کشورهای ناموفق در توسعه اقتصادی و جنگ‌زده می‌توانند به پناهگاه‌های امن و بدون قانونی برای جنایت‌کاران سازمان‌یافته بین‌المللی و گروه‌های تروریست تبدیل شوند که از این کشورها برای فعالیت‌های غیرقانونی در تجارت اسلحه، مواد مخدر و مواد معدنی کمیاب،‌ ازجمله الماس، استفاده کنند و درآمدهای هنگفتی به چنگ آورند. کشورهایی نظیر افغانستان و کلمبیا هم‌اکنون نقش پایگاه‌هایی را برای قاچاقچیان بین‌المللی مواد مخدر ایفا می‌کنند. گروه‌های وابسته به القاعده در سال‌های دهه 1990 مراکزی را در سیرالئون و سودان راه‌اندازی کرده و در سال‌های بعد در سومالی نیز مستقرشده‌اند. کشورهایی که بر اثر ترور و خشونت به ویرانی کشیده می‌شوند خود به ویرانی سرزمین‌های دیگر دامن می‌زنند. جنگ‌هایی که در چاد جریان دارند صرفاً مسئله‌ی مردم چاد نیستند.» ص149

تبهکاران اقتصادی را ریموند فیسمن و ادوارد میگل در مورد فساد، خشونت و فقر ملت‌ها نوشته‌اند. یک دلیل دیگر جذابیت اقتصاد توسعه این است که پر است از داستان و تجربه. داستان‌ها و تجربه‌هایی از نقاط مختلف جهان. تبهکاران اقتصادی هم کتابی پر از داستان است. داستان‌هایی که هر کدام دنبال پاسخ به یک سؤال خاص در حوزه‌ی اقتصاد توسعه هستند:

- فرزند یک رئیس‌جمهور بودن چه قدر می‌ارزد؟ 

- چطور می‌شود میزان فساد روابط سیاسی در اقتصاد را اندازه‌گیری کرد؟ (داستان پر رئیس‌جمهور اندونزی)

- چگونه تعرفه بر کالاهای وارداتی باعث افزایش قاچاق و ویرانی بیشتر اقتصاد یک کشور می‌شود؟ (داستان قاچاقچی بزرگ چینی: لای چنگ زینگ)

- آیا فساد جزئی از فرهنگ اهالی یک کشور است؟ آیا کشورهایی که فساد ندارند به خاطر فرهنگشان است؟ چطور می‌شود این رابطه را سنجید؟ (داستان دیپلمات‌های کشورهای مختلف در مقر سازمان ملل در نیویورک)

- آیا محیط‌زیست و خشک‌سالی عامل اصلی جنگ‌های داخلی در کشورهای مختلف نیست؟ (داستان کشور چاد و جنگ‌های داخلی کشورهای آفریقایی)

- چرا ژاپن بعد از حملات اتمی آمریکا و ویرانی کامل دوباره رشد کرد و ژاپن شد، اما عراق بعد از حملات آمریکا و نابودی کامل هیچ‌وقت نتوانست دوباره روی پای خودش بایستد؟ (داستان کشور ژاپن و ویتنام)

- برای کمک به کشورهای جهان سوم باید به آن‌ها پول داد یا به شکل‌گیری نهادها در آن‌ها کمک کرد؟ کدام یک؟

و...

تبهکاران اقتصادی کتاب خیلی جذابی است. کتابی که خلاصه و چکیده‌ی تعداد زیادی پژوهش علمی در حوزه‌ی اقتصاد سیاسی است. برای من هر فصل کتاب جذابیت‌های خودش را داشت. ولی جذاب‌ترین بخش کتاب فصل شناخت فرهنگ فساد بود. جایی که فیسمن و میگل از 10 سال داده‌های شهرداری نیویورک استفاده کرده بودند و یک کار اقتصادسنجی خیلی جذاب انجام داده بودند.

در نیویورک کارکنان و دیپلمات‌های سازمان ملل از پرداخت جریمه‌های پارک ممنوع معاف‌اند. هر جا بخواهند می‌توانند ماشینشان را پارک کنند. شهرداری نیویورک آن‌ها را جریمه می‌کند. اما آن‌ها از پرداخت این جریمه‌ها معاف‌اند. شهرداری نیویورک داده‌های این جریمه‌ها را از سال 1997 ثبت کرده است. فیسمن و میگل این داده‌ها را برداشتند و محاسبه کردند که دیپلمات‌های کدام کشورها بیشترین جریمه را داشته‌اند. بعد این فهرست را مقایسه کردند با فهرست شاخص‌های فسادپذیری کشورها... نعل به نعل بود. دقیقاً کشورهایی که شاخص فسادشان بالا بود دیپلمات‌هایشان هم اهل زیر پا گذاشتن قوانین راهنمایی رانندگی در شهر نیویورک بودند... نتیجه‌گیری فوق‌العاده‌ای بود...

یک بخش جذاب دیگر برایم رابطه‌ی محیط‌زیست و وقوع جنگ و نزاع داخلی در کشورها بود. چیزی که توی ایران خودمان هم قابل‌مشاهده است. خشک‌سالی چگونه باعث افزایش نزاع و خشونت و جنگ داخلی می‌شود؟ داستان مفصلی دارد که کتاب تبهکاران اقتصادی به‌دقت و مشروح آن را روایت می‌کند.

  • پیمان ..

نظرات (۳)

من هر دفعه راجع به یه کتابی حرف می‌زنی می‌خوام بیام بگم که بیا گودریدز آقا (goodreads.com) -اگه که آلردی نیستی- :)
پاسخ:
ر.ک ستون سمت چپ
  • علیرضا عاشوری
  • سلام برادر
    خوشحالم که هنوز مینویسی 
    موفق و پرتوان باشی هر جای عالم که هستی :) :*
    پاسخ:
    سلام
    ممنون.
    دلگرم شدم از این کامنت... یاد 9 سال پیش افتادم... خیلی ممنون.
  • مــاهان (ف.چ)
  • کتاب مرتبط با چیزهایی که نوشتید، «چرا ملت‌‎ها شکست می‌خورند» از دارون عجم اوغلو هم هست؛ فکر کنم حتما شنیدید. شاید هم خوندید.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی