سپهرداد

Hurtling through the dark night

سپهرداد

Hurtling through the dark night

سپهرداد

دارم نگاه می‌کنم. و چیز‌ها در من می‌روید. در این روز ابری چه روشنم و چه تاریک. همه‌ی رودهای جهان و همه‌ی فاضلاب‌های جهان به من می‌ریزد. به من که با هیچ پر می‌شوم. خاک انباشته از حقیقت است. دیگر چشم‌های من جا ندارد... چشم‌های ما کوچک نیست. زیبایی و زشتی کرانه ندارند...
@
قبل‌ها زیر عنوان وبلاگ می‌نوشتم: «می‌نویسم، پس بیشتر هستم». روزگاری بود که بودن و بیشتر بودن را خیلی دوست می‌داشتم. ولی گذشت. حقیقت عظیم لاتفاوت بودن بودنم و نبودنم من را به ولایت هوا فرستاد. اینکه حالا باز هم دارم می‌نویسم دیگر نه برای بودن و نه برای بیشتر بودن بلکه فقط برای عادت است.
@
ما همانی می‌شویم که پی در پی تکرار می‌کنیم؛ بنابراین فضیلت فعل نیست عادت است.
@
پیاده روی را دوست دارم. آدم‌ها را دوست دارم. برای خودم قانون‌های الکی ساختن را دوست دارم و به طرز غم انگیزی معمولی هستم...
@
و مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست.
@
جاده. مسافر. سربازِ پنج صبح. دانشجوی ترم صفری. دختری که چشم هایش نمی درخشد. اندوه. نفرت. عشق. از همین‌ها...
@@@
هیچ گونه ثباتی در موضوعات و سبک نوشته‌های این وبلاگ وجود ندارد.
@@@
ستون پایین:
پیوندهای روزانه، معمولا لینک سایر نوشته‌های من است در سایت‌ها و مطبوعات و خبرگزاری‌ها و...
کتاب‌بازی، آخرین کتاب‌هایی است که خوانده‌ام به همراه نمره و شرح کوچکی که در سایت گودریدز روی‌شان می‌نویسم.
پایین کتاب‌بازی، دوچرخه‌سواری‌های من است و آخرین مسیرهایی که رکاب زده‌ام و در نرم‌آفزار استراوا ثبت کرده‌ام.
بقیه‌ی ستون‌ها هم آرشیو سپهرداد است در این سالیانی که رفته بر باد.

ایمیل: peyman_hagh47@yahoo.com
کانال تلگرام: https://t.me/sepehrdad_channel

بایگانی

عجز

چهارشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۲۸ ب.ظ

"در زبان چینی کلمه‌ی عمو فقط بر عمو بودن یک فرد دلالت نمی‌کند. برخلاف زبان انگلیسی که عمو و دایی یکی است، در زبان چینی وقتی می‌خواهیم بگوییم عمو، باید مشخص کنیم که کدام عمو. این عمو از چه طریق با ما فامیل است، از طرف مادری یا از طرف پدری. بعد باید مشخص کنیم که این عمو از پدر ما بزرگ‌تر است یا کوچک‌تر. 

در حقیقت زبان چینی گوینده‌اش را مجبور می‌کند که در مورد شخص عمو دقیق باشد و دقت کند. 

در زبان انگلیسی در مورد زمان‌های حال و آینده و گذشته اصطلاحات مشخص و مجزایی وجود دارد. در حالی که در زبان چینی افعال حال و آینده و گذشته شبیه هم‌اند. 

کیث چن با مطالعات اقتصادی‌اش توانسته یک هم بستگی بین این ویژگی زبان‌ها و ویژگی‌های اقتصادی چینی‌ها و انگلیسی‌ها پیدا کند. چینی‌ها نسبت به انگلیسی‌ها در مصرف پول و ذخیره کردنش بهتر عمل می‌کنند. چرا؟ چون زبان انگلیسی با افعال مشخص و متمایزش باعث می‌شود که برای مردمانش حال و آینده و گذشته چیزهایی دور از هم باشند. در حقیقت زبان انگلیسی این حس را انتقال می‌دهد که آینده خیلی دور‌تر از زمان حال است و انگیزه‌ی ذخیره کردن و گذشتن از خوشی‌های زمان حال را کم می‌کند. در حالی که برای یک چینی زبانش این حس را به او انتقال می‌دهد که آینده خیلی نزدیک است و باید برای آن چاره اندیشی کرد. 

بومی‌های استرالیا برای جهت چپ و راست از دست‌‌هایشان و کلمات چپ و راست استفاده نمی‌کنند. آن‌ها به جای چپ و راست می‌گویند شمال شرقی و جنوب غربی. با استفاده از این دو جهت جغرافیایی است که دو جهت دست‌‌هایشان را مشخص می‌کنند. این روی فکرشان چه تاثیری گذاشته؟ معیار را خودشان قرار نمی‌دهند. خودبین نیستند. در مکان‌های ناشناخته در خودشان گم نمی‌شوند. حتا در مکان‌های ناآشنا هم سریع شمال شرقی و جنوب غربی را تشخیص می‌دهند. 

در زبان انگلیسی وقتی گلدانی می‌شکند حتما مشخص می‌کنند که چه کسی گلدان را شکسته. ساختار زبانی انگلیسی‌ها را مجبور می‌کند که فاعل کار و مسئول شکستن گلدان را مشخص کنند. در حالی که در زبان ژاپنی و اسپانیایی حتا با معلوم بودن فاعل باز هم می‌گویند گلدان شکست. زبان مجبورشان می‌کند که فاعل و مسئولی برای این کار پیدا نکنند. یک ویدئو را به چند انگلیسی و ژاپنی نشان دادند که تویش افراد مختلف خراب کاری می‌کردند. بعد از پایان ویدئو می‌پرسیدند که چه کسی چه گندی زده. انگلیسی‌ها در تشخیص درست خراب کار‌ها به مراتب بهتر از ژاپنی‌ها عمل کردند. 

مردمان زونی (از بومی‌های مکزیک) برای رنگ‌های زرد و نارنجی یک کلمه به کار می‌برند. در سال ۱۹۵۴ در یک کار مردم‌شناسانه مشخص شد که این مردمان در تشخیص رنگ‌های زرد و نارنجی مشکل دارند. در زبان روسی برای آبی کم رنگ و آبی پررنگ دو کلمه‌ی جدا به کار می‌رود. در سال ۲۰۰۷ در یک تحقیق مشخص شد که روس‌ها در تشخیص طیف‌های رنگ آبی از انگلیسی‌ها به مراتب بهتر عمل می‌کنند. 

در زبان عبری در همه جا کلمه‌ها جنسیت اشخاص را مشخص می‌کنند. در حالی که در زبان فنلاندی کلمات به هیچ وجه بر جنسیت اشخاص دلالت ندارند. طی یک تحقیق مشخص شده که یهودی‌ها به طور متوسط یک سال زود‌تر از سن معمول بلوغ به تشخیص زن و مرد می‌رسند. در حالی که فنلاندی‌ها عقب ترند... 

@@@

این‌ها را از ارائه‌ی کیث چن در سایت تد (چگونه زبان می‌تواند روی روش فکر کردن ما تاثیر بگذارد؟) خواندم. جالب بود. به این فکر کردم که چه قدر کم در معرض زبان‌های دیگر و طرز فکرهای دیگر قرار گرفته‌ام و چه قدر از طور دیگری به جز فارسی فکر کردن عاجزم...

  • پیمان ..

نظرات (۴)

  • تهمینه. الف
  • تد دنیای بی نظیری است. کشفش آدم را به فکر و فکر و فکر فرو می برد. اپلیکیشنش هم هست. من از آن استفاده می کنم.
    در زبون فارسی تفاوت چندانی بین زن و مرد نیست . ولی جامعه خیلی خیلی  فرق قائله . 
    وقتی ویدئوهای تد می بینی می توانی دلیل قابل قبول داشته باشی که فرم زندگی که سایر مردم دنیا برای خودشان در نظر گرفتن و یا ساختاری که در آن بزرگ شدن، باعث شکل گیری این دیدگاه شده که آسمان همه جا همین رنگ نیست؛ البته که آن جا هم ابری میشه، طوفانی میشه و... اما 99 درصد سال آکنده به آلودگی خفه کننده نیست!
    سخنرانی brene brown 2010 هم به شدت جذاب و هیجان انگیز، لینک پیدا نکردم که بذارم.
    در مورد عکسک اول فکر کردم چینی هستن ولی نوشته هاشون که روسی یه
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی