سپهرداد

Hurtling through the dark night

سپهرداد

Hurtling through the dark night

سپهرداد

دارم نگاه می‌کنم. و چیز‌ها در من می‌روید. در این روز ابری چه روشنم و چه تاریک. همه‌ی رودهای جهان و همه‌ی فاضلاب‌های جهان به من می‌ریزد. به من که با هیچ پر می‌شوم. خاک انباشته از حقیقت است. دیگر چشم‌های من جا ندارد... چشم‌های ما کوچک نیست. زیبایی و زشتی کرانه ندارند...
@
قبل‌ها زیر عنوان وبلاگ می‌نوشتم: «می‌نویسم، پس بیشتر هستم». روزگاری بود که بودن و بیشتر بودن را خیلی دوست می‌داشتم. ولی گذشت. حقیقت عظیم لاتفاوت بودن بودنم و نبودنم من را به ولایت هوا فرستاد. اینکه حالا باز هم دارم می‌نویسم دیگر نه برای بودن و نه برای بیشتر بودن بلکه فقط برای عادت است.
@
ما همانی می‌شویم که پی در پی تکرار می‌کنیم؛ بنابراین فضیلت فعل نیست عادت است.
@
پیاده روی را دوست دارم. آدم‌ها را دوست دارم. برای خودم قانون‌های الکی ساختن را دوست دارم و به طرز غم انگیزی معمولی هستم...
@
و مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست.
@
جاده. مسافر. سربازِ پنج صبح. دانشجوی ترم صفری. دختری که چشم هایش نمی درخشد. اندوه. نفرت. عشق. از همین‌ها...
@@@
هیچ گونه ثباتی در موضوعات و سبک نوشته‌های این وبلاگ وجود ندارد.
@@@
ستون پایین:
پیوندهای روزانه، معمولا لینک سایر نوشته‌های من است در سایت‌ها و مطبوعات و خبرگزاری‌ها و...
کتاب‌بازی، آخرین کتاب‌هایی است که خوانده‌ام به همراه نمره و شرح کوچکی که در سایت گودریدز روی‌شان می‌نویسم.
پایین کتاب‌بازی، دوچرخه‌سواری‌های من است و آخرین مسیرهایی که رکاب زده‌ام و در نرم‌آفزار استراوا ثبت کرده‌ام.
بقیه‌ی ستون‌ها هم آرشیو سپهرداد است در این سالیانی که رفته بر باد.

ایمیل: peyman_hagh47@yahoo.com
کانال تلگرام: https://t.me/sepehrdad_channel

بایگانی

18تیر، طلیعه ای دیگر؟

جمعه, ۱۸ تیر ۱۳۸۹، ۰۴:۵۵ ب.ظ

"دین بدون علم کور است و علم بدون دین لنگ است."  (آلبرت انیشتین)

 "دستگاه حاکمه با این جنایت ، ‏خود را رسوا و مفتضح‏ساخت و ماهیت چنگیزى خود را به خوبى نشان ‏داد دستگاه جبار با دست‏زدن به این فاجعه شکست و نابودى خود را حتمى ساخت. ما پیروزشدیم ما از خدا مى‏خواستیم که این دستگاه ماهیت ‏خود را بروز دهد و خود را رسوا کند ... "

(امام خمینی/2فروردین 1342/مدرسه ی فیضیه ی قم)

"اما آیا حرمت‌شکنی و توهین به مبانی این نظام، تاسف و پیگیری ندارد؟ آیا حریم ولایت فقیه کم‌تر از کوی دانشگاه است؟ آیا حریم امام، آن انسان کم‌نظیر، کم‌تر از جسارت به یک دانشجو است؟ آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن و متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سئوال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار ده‌ها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟

جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عده‌ای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعهٔ شهید مطهری در حرکت‌اند، بچه‌های کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سؤال می‌کردند غیرت شما کجا رفته است؟"

(نامه ی جمعی از فرماندهان سپاه پس از حوادث 18تیر1378)

٪٪٪

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را که بگیری توی دستت توی همان مقدمه،صفحه ی دوم به عنوان "طلیعه ی نهضت" برمی خوری. که اشاره دارد به وقایع خرداد ماه 1342 که آن را نقطه ی آغاز شکوفایی قیام انقلاب اسلامی می داند. قاطبه ی تاریخ نویسان 15 خرداد را سرآغاز این انقلاب می دانند. و البته خیلی از آن ها این قیام را به حادثه ی دیگری در همان سال ارجاع می دهند: حمله به مدرسه ی فیضیه ی قم در دوم فروردین 1342. قانون اساسی جمهوری اسلامی هم همچون این مورخان از فیضیه ی قم در طلیعه ی نهضت نام می برد: "رژیم استبداد که سرکوبی نهضت اسلامی را با حمله ی دژخیمانه به فیضیه و دانشگاه و همه ی کانون های پرخروش انقلاب آغاز نموده بود..." پس می توان گفت حمله به مدرسه ی فیضیه ی قم جرقه ی آتشی بود که به انقلاب بهمن 1357 انجامید...

اما عنوان این نوشته چه ربطی به فیضیه ی قم و دوم فروردین 1342 دارد؟ 18تیر کجا و دوم فروردین 1342 کجا؟ کوی دانشگاه تهران کجا و مدرسه ی فیضیه ی قم کجا؟ راستش به نظر من این دو تاریخ این دو مکان آن چنان هم از هم دور نیستند. یک جورهایی اصلن دو روی یک سکه اند. هر دو از یک قماش اند. و حتا می خواهم نتیجه بگیرم که این دو را می توان یک بازی "تکرار تاریخ" هم دانست....

لباس شخصی ها

 چیزی که در واقعه یا حادثه یا صانحه یا بهتر است بگوییم فاجعه ی 18تیر 1378 در کوی دانشگای تهران بیش از هر چیز به گوش خورد افرادی بودند موسوم به لباس شخصی ها. این لباس شخصی ها بودند که در آن شب کذایی حمله کردند به داخل کوی دانشگا، حمله کردند به خوابگاه های دانشجویی و زدند و خراب کردند و شکستند و خون ریختند و ترساندند و دستگیر کردند و دستگیر کردند و بردند و بردند. موج های حمله شام دهشتنکاک بود. ابتدا دانشجویان معترضی را که در خیابان امیرآباد بودند به داخل راندند، اما نتوانستند ساکت شان کنند. ساعت 9شب دکتر کوهی را به داخل کوی فرستادند و به او سه دقیقه فرصت دادند که با دانشجویان معترض صحبت کند و آن ها را متقاعد به ختم اعتراض خود کند و بعد از سه دقیقه حمله کردند به داخل کوی و کردند آن چه کردند...

اما در دوم فروردین 1342 هم می توان رد لباس شخصی ها را دید. روز دوم نوروز 1342 مصادف بود با 25 شوال 1383 ه ق و شهادت امام جعفر صادق(ع). به همین مناسبت مراسم سوگواری با حضور هزاران نفر در سراسر کشور برگزار شد. از سوی دیگر سران رژیم پهلوی برای جلوگیری از شورش مردمی علیه رژیم جمع بسیاری از نیروهای گارد جاویدان را با لباس های مبدل به قم فرستاد تا در لباس دهقانان بر عزاداران هجوم برند. کامیون های سربازان مسلحدر میدان آستانه مقابل مدرسه ی فیضیه متوقف شده و ماموران امنیتی محل را در محاصره ی خویش گرفتند. عصر آن روز مجلس سوگواری اما صادق برگزار شد و هزاران نفر از اقشار مختلف مردم همراه طلاب و مراجع به سوگ نشستند. هنگامی که یکی از فضلای حوزه ی علمیه ی قم مشغول بیان مبارزات اما صادق با حاکم جور اموی و عباسی و ربط دادن این موضوع به محمدرضا شاه و روزگار معاصر بود ناگاه صدای صلواتی بلند شد. و صلوات پشت صلوات و واعظ دیگر نتوانست ادامه بدهد. در همین حال یکی از لباس شخصی ها میکروفون را به دست گرفت و لباس شخصی ها به رهبری او شعار جاوید شاه سر دادند. این افراد به طلاب جوان حمله کردند. نیروهای شهربانی هم وارد معرکه شدند و شروع به شلیک کردند. ماموران به طبقه ی دوم رفته بودند و طلاب جوان را از طبقه ی دوم به پایین پرت می کردند و لباس ها و کتاب های شان را آتش می زدند و...

حمله برای چه؟

اما خمینی در اعتراض به انقلاب سفید و تصویب لوایح شش گانه نوروز 1342 را عزا اعلام کرده بود. اعتراضات پی در پی امام خمینی به لوایح شش گانه از ماه ها پیش شروع شده بود. زیرا این لوایح را حمله به اسلام می دانست. مثلن در 16 مهرماه 1341روزنامه های کیهان و اطلاعات خبر زدند که :

"طبق لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی که در هیات دولت به تصویب رسید و امروزمنتشر شد، به زنان حق رای داده شده است". در این تصویب نامه قید اسلام از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان برداشته شده و در مراسم سوگند به امانت و صداقت به جای قران، کتاب آسمانی آورده شده است."

اما خمینی همان شب در واکنش به این خبر در حضور آیت الله گلپایگانی و شریعتمداری و آیت الله زاده حائری گفت: "دولت تصویب نامه ی خلاف شرع صادر می کند، به زن ها حق رای می دهد، نوامیس مسلمین در شرف هتک است ، می خواهند دختران نجیب ۱۸ ساله را به نظام اجباری ببرند، دختر و پسر در آغوش هم کشتی می گیرند، دختران عفیف مردم در مدارس زیر دست مردها درس می خوانند، مردم از گرسنگی تلف می شوند و آن ها برای استقبال از اربابان خود سیصد هزار تومان گل از هلند می آورند، قران اسلام در خطراست، اسراییل نمی خواهد دراین مملکت قران باشد، خطرامروز براسلام کمتر از خطر بنی امیه نیست، اهل منبر را تهدید می کنند، اسراییل زراعت و تجارت ما را قبضه کرده است، دولت روز ننگین ۱۷ دی را جشن می گیرد ، به فرقه ضاله همراهی می کند، مطبوعات به روحانیون اهانت می کنند..."

اوج اعتراضات او همراه کردن بسیاری از علما و مراجع در تحریم نوروز 1342 بود و تجمع بزرگ عزادری اما صادق در دوم فروردین 1342 که می رفت به یک اعتراض بزرگ تبدیل شود به یک واقعه یا حادثه یا فاجعه تبدیل شد.

اما 18تیر 1378 اعتراضاع به چیزهایی دیگر بود که عمده ترینش اعتراض به بسته شدن روزنامه ی سلام بود. این روزنامه در 15تیر 1378 به جرم چاپ نامه ی محرمانه ی سعیدامامی به قربانعلی دری نجف آبادی وزیر اطلاعات برای محدودکردن مطبوعات توقیف و توسط دادگاه ویژه ی روحانیت به مدت 5سال توقیف شد. در 18 تیر هم دانشجویان کوی دانشگای تهران در اعتراض به تعطیلی این روزنامه بود که جمع شدند و با حمله ی...

 {به موضوعات مورد اعتراض توجه می کنید که؟ می توان سیر رشد فکری را در چهل سال اخیر به سادگی در این دو واقعه دید. زنان و دختران و آزادی های آنان تا آزادی مطبوعات و آزادی بیان و...}

واکنش ها و نتایج

همان طور که گفتم یکی از بزرگ ترین نتایج حمله به مدرسه ی فیضیه ی قم قیام 15خرداد و متعاقب آن در سال های بعد وقوع انقلاب بهمن 1357 بود. سید علی خامنه ای در مصاحبه ای طلایی با روزنامه ی جمهوری اسلامی در 12 خرداد 1362 در مورد مدرسه ی فیضیه جملات جالبی می گوید:

"... در واقعه ی مدرسه فیضیه شاید تعداد شهدای ما از دو سه نفر بیشتر نبود. یک نفر که بانام و نشان معرفی شد شهید رودباری بود و دو نفر دیگر و هم چنین تعدادی طلبه کتک خوردند. این حادثه را شخص امام با پیگیری تبلیغاتی و سازماندهی بسیار ظریفی یعنی گسیل داشتن طلاب و فضلای حوزه در محرم همان سال به سراسر کشور و دستور به همه ی گویندگان مذهبی که از روز نهم محرم ماجراهای دوم فروردین را در سینه زنی ها و نوحه ها مطرح نمایند، توانست به آنجا برساند که قیام عظیمی چون ۱۵ خرداد را پیامد داشته باشد..."

امام خمینی در همان روز دوم فروردین 1342 در باب حمله به مدرسه ی فیضیه گفت: " دستگاه حاکمه با این جنایت ، ‏خود را رسوا و مفتضح‏ساخت و ماهیت چنگیزى خود را به خوبى نشان ‏داد دستگاه جبار با دست‏زدن به این فاجعه شکست و نابودى خود را حتمى ساخت. ما پیروزشدیم ما از خدا مى‏خواستیم که این دستگاه ماهیت ‏خود را بروز دهد و خود را رسوا کند ... " او به بهترین شکل از این حمله استفاده کرد.  از این تاریخ و با شروع محرم خمینی، سید علی خامنه ای را به بیرجند، محمد جواد باهنر را به همدان، ربانی املشی را به کاشان و محمود دعایی را به کرمان فرستاد و رهنمودی به آنها و دیگر وعاظ و مبلغین برای سخنرانی هایشان در دهه ی نخست ماه محرم داد که روی سه نکته پافشاری کنند: نخست اسلام در خطر است، دوم خطربر اسلام کمتر از خطر بنی امیه نیست و سوم خطر اسراییل و عمال آنان. هم چنین از روز هفتم محرم ماجرای بزرگ شده فیضیه را در لابلای ذکر مصیبت بگویند و از امام حسین واز واقعه فیضیه یاد نمایند...

در باب عکس العمل رژیم پهلوی تنها نکته ای که جالب توجه بود این بود که این رژیِم هرگز در صدد آن برنیامد که این واقعه را انکار کند و بگوید که کار نیروهای ما نبوده. در عوض جمهوری اسلامی تا می توانست چهره ی مظلومانه به خود گرفت برای این که بگوید این کار حکومت نبوده و کار نیروهای خودسر بوده و ما هیچ دخالتی نداشته ایم و مسئولیتش به عهده ی ما نیست و... سید علی خامنه ای سه روز پس از 18تیر طی یک سخنرانی عمومی گفت که این رویداد قلبش را جریحه دار کرده است. و اگر عکس او را پاره کرده یا آتش زدند نیروهای حزب اللهی باید صبر کنند و توان خود را در برابر دشمن اصلی به کار گیرند....

صبح روز 19تیر تجمعی به دعوت انجمن اسلامی دانشگای تهران و علوم پزشکی تهران و با حضور هزاران نفر از مردم و دانشجویان در مقابل سردر دانشگای تهران برگزار شد.

 در این روز مصطفا معین در اعتراض به حمله به کوی خود را ناتوان از دفاع از دانشجویان دانسته و استعفا می دهد، گرچه اسعفایش از سوی محمد خاتمی پذیرفته نشد. همچنین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بیانینه ای در باب محکومیت این فاجعه صادر کرد. هیات رئیسه ی دانشگا تهرات نیز ادامه ی فعالیت خودش را منوط کرد به اعاده ی حیثیت از دانشجویان آسیب دیده و آزادی دانشجویان دستگیر شده و برکناری فرمانده ی نیروی انتظامی و....

برخوردها

از آن جا که رژِم پهلوی ماهیتی ریاکار(حداقل در این یک مورد) نداشت و هرگز عمل خود را محکوم نکرد و آن را به گردن دیگران و نیروهای خودسر نینداخت پس با سران و عمال حمله به مدرسه ی فیضیه ی قم هم هیچ برخوردی صورت نگرفت. تنها پس از پیروزی انقلاب بود که حسن پاکروان رییس وقت ساواک به دلیل نقش موثرش در حمله به مدرسه ی فیضیه و دیگر جنایت هایش در تاریخ بیست و دوم فروردین 1358 تیرباران شد...

اما جمهوری اسلامی برای عمال فاجعه ی 18تیر دادگاه برگزار کرد. 2سال پس از فاجعه، در این دادگاه همه ی نیروهای پلیس و شبه نظامیان وابسته تبرئه شدند و فقط یک سرباز به نام اروجعلی ببرزاده به خاطر دزدین یک دستگاه ریش تراش محکوم شد...

دو بال برای پریدن یک ملت

مدرسه ی فیضیه ی قم یکی از قدیمی ترین مدارس حوزه ی علمیه است. یک جورهایی اصلن نماد حوزه ی علمیه هم می شود فرضش کرد. کوی دانشگای تهران هم بزرگ ترین مجموعه ی خوابگاه دانشجویی در خاورمیانه است. کوی دانشگای تهران از سال 1324در اختیار دانشگاتهران قرار گرفته و هزاران هزار دانشجو در آن سال های دانشجویی شان را سپری کرده اند...

می شود این طور نگاه کرد که مدرسه ی فیضیه نماد دین در ایران است. نماد آموزش دین. نمادی که در دوم فروردین 1342 مورد حمله قرار گرفت. آن روزها دین مورد تجاوز بود. اگر این طور نگاه کنیم کوی دانشگای تهران را هم می توان نماد علم در ایران دانست. نماد آموزش عالی و علم. نمادی که در 18تیر 1378 و بعدها دوباره در 24 و 25خرداد 1388 مورد تجاوز و حمله قرار گرفت. هر چه قدر که رژیم پهلوی در حمله به دین کوشید نظام جمهوری اسلامی هم... یکی نویسنده ی آمریکایی جمله ی جالبی درباره ی حکومت ها دارد. او می گوید که :"همه ی حکومت ها فاسدند." وقتی به این دو واقعه نگاه می کنم بیشتر و بیشتر به این جمله اش ایمان می آورم.

اما آیا بازی "تکرار تاریخ" به وقوع می پیوندد؟ آیا 18تیر جرقه ی جنبش دیگر در آینده ای شاید دور شاید نزدیک نخواهد بود؟ مدرسه ی فیضیه که بود. کوی دانشگای تهران هم شاید....

 

پس نوشت: در این نوشته از 25خرداد 1388 صحبت چندانی نشد. در باب 25خرداد فقط می توانم آن را وقاحت بی حدواندازه ی جمهوری اسلامی بنامم و بس!

مرتبط: ۱۸تیر۱۳۷۸ به روایت ویکی پدیا

         تابستان خشم(روایت محمد قائد از ۱۸تیر۱۳۷۸)

         ۲۵خرداد ۱۳۸۸به روایت ویکی پدیا

        انقلاب سفید

        قیام ۱۵خرداد۱۳۴۲

  • پیمان ..

نظرات (۲)

یادآوری یک نکته درباره 18 تیر خالی از لطف نیست، 18 تیر به خاطر آقای موسوی خوئینی ها راه افتاد، رهبر جریان موسوی خوئینی ها بود، همان آخوند چپ گرایی که تئورسین اشغال سفارت آمریکا بود و هنوز که هنوز است ملتی تبعات این اقدام نسنجیده خائنانه را دارند پس می دهند.
در یکی از شماره های نشریه پنجره خواندم آخوند مزبور در دانشگاه پاتریس لومومبای مسکو هم مدتی درس خوانده، بعضی معتقدند جاسوس کا گ ب بوده، گروه فرقان که مطهری را شهید کردند، در کلاس های تفسیر قرآن همین آخوند چپی شرکت می کرده اند.
خدا را شکر که تلاش این آدم به نتیجه نرسید، همین الان چپی های مسلمان جمهوری اسلامی را قبضه کرده اند، از دولت موسوی و هاشمی و خاتمی تا همین احمدی نژاد که خیلی از تفکراتش به چپی ها می خورد، با موسوی خوئینی ها رسما جایگاهمان کنار کوبا و کره شمالی خواهد بود! مطمئنا چپی ها بدتر از هر موجود دیگری هستند، شاید رفتار های دیکتاتور مابانه جمهوری اسلامی هم از نفوذ همین تفکرات چپ باشد، که انگار خیال ریشه کن شدن هم ندارد.
  • دانشجو شهرستانی
  • ممنونم که رفرنس ها رو آوردی.قابل توجه شما دادگاه پس از 18 تیر محکوم هم داشت برای نمونه سردار فرهاد نظری که از فرماندهان نیروی انتظامی بود و از خدمت معلق شد و...
    توهم قیاس بین جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی آنقدر خنده دار هست که می توان با اندک فرصتی پنبه ی تمامی این استدلال های پوچ شما رو زد. الحق که آب و هوای این دانشگاه تهران بد مسموم است. این رو با دو سه نوبت حضور در این دانشگاه به جد متوجه شدم.پیشنهاد میکنم که انگشت مبارک رو در حلق خود فرو کرده وتمامی محتویات آکادمیک که در معده خود انباشته کرده اید و طعم کثیف سکولاریزم می هد را به سرعت تخلیه کنید چون این طعام نامبارک از دهان راحت تر خارج می شود تا از مقعد.
    راستی"کاستو بده آش به همین خیال باش "که بازی "تکرار تاریخ" مجدد به وقوع بپیوندد.
    دانشگاه خودمون رو عشقه
    یاحق



    الان شما که این همه قلم فرسایی کرده اید در مورد محتویات دل و روده ی من فرصت اندک نداشته اید برای پنبه زدن. نه؟!
    مسموم؟! ها ها ها ها... در دریای تحجرتان دست و پا می زنید... دست و پا...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی