9دی1388
چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۸۸، ۰۶:۴۶ ب.ظ
با تمام وجودشان فریاد می زدند: مرگ بر موسوی. مرگ بر کروبی. و بانگ برمی آوردند که: زندانی سیاسی اعدام باید گردد. و من یاد یاد ام اچ ام می افتادم که خونش چه قدر برای این ها شیرین است و به این فکر می کردم که این ها به رهبران شان مجوز چه جنایت هایی را دارند می دهند...
بعضی حرکات بسیار شنیع است و دیدن آن مثل دیدن یک جنایت از نزدیک است!
رسالت من دیدن است.
تو که ندیده تحلیل ها می بافی جایگاهی نداری. تو که به واسطه ی اطلاعات دست دوم کار این مردم را عاقلانه می دانی و کار سبزها را وحشیانه جایگاهی نداری. تو که حاضر نیستی بی واسطه این مردم را ببینی صلاحیت قضاوت درموردشان را نداری....
می گویم. بارها می گویم: رسالت من دیدن است.